بازگشت

پايان غيبت صغري


پس از گذشت بيش از هفتاد سال دوران غيبت صغري، امام زمان (عليه السلام) طيّ توقيع مهمي به علي بن محمّد سمري (قدس سره) پايان غيبت صغري را اعلام فرمود.

مرحوم صدوق مي فرمايد که ابو محمّد مکتّب گويد: در سالي که شيخ علي بن محمّد سمري (قدس سره) وفات يافت، من در «مدينة السلام» ـ بغداد ـ بودم. چند روز قبل از وفاتش نزد وي رفتم. او اين توقيع را از حضرت صاحب الامر (عليه السلام) بر مردم خواند:

بسم اللّه الرحمن الرحيم

«يا عليّ بن محمّد السمري، أعظم اللّه أجر إخوانک فيک فإنّک ميّت ما بينک و بين ستّة أيّام، فاجمع أمرک ولاتوص إلي أحد يقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغيبة الثانية [التامّة] فلا ظهور إلاّ بعد إذن اللّه عزّوجلّ و ذلک بعد طول الأمد و قسوة القلوب، وامتلاء الأرض جوراً، وسيأتي شيعتي من يدّعي المشاهدة، ألا فمن ادّعي المشاهدة قبل خروج السفياني والصيحة فهو کاذب مفتر، ولاحول ولاقوّة إلاّباللّه العليّ العظيم». [1] .

به نام خداوند بخشنده مهربان

«اي علي بن محمّد سمري! خداوند پاداش برادرانت را در وفات تو بزرگ گرداند. تو تا شش روز ديگر از دنيا مفارقت خواهي کرد. پس کارهاي خويش را جمع کن و براي نيابت، به هيچ کس وصيّت نکن. زيرا که غيبت دوّم و کامل واقع شده است و ظهور نيست مگر بعد از اذن خداوند؛ و اذن خدا بعد از طولاني شدن انتظار و سخت شدن دل ها و پر شدن زمين از ستم، خواهد بود. به زودي کساني از شيعيان ادّعاي اين گونه مشاهده را خواهند نمود. آگاه باشيد! هر کس قبل از خروج سفياني و صيحه آسماني چنين ادّعايي کند، دروغگو و مفتري است. و توان و قدرتي نيست مگر از جانب خداوند بزرگ».

از اين توقيع شريف چند نکته استفاده مي شود که قابل ذکر است:

نکته اول: اين که از جمله «ولاتوص إلي أحد» استفاده مي شود که در مدّت غيت صغري هر کدام از نواب خاص که از دنيا رحلت مي کردند، طبق دستور امام عصر (عليه السلام) چند روز قبل از فوت مأموريت مي يافت که جانشين مورد نظر حضرت را به مردم معرفي کند. لذا مردمي که خدمت عليّ بن محمّد سمري (رحمه الله) بودند، براي سؤال از نايب بعد از وي، نزد او رفته بودند و او اين توقيع را بيرون آورده و آنان را از مضمون آن آگاه ساخته بود.

اين مطلب در فرهنگ شيعه از اول بود که بدون دليل گفته کسي را نمي پذيرفتند. لذا از زمان پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) شيعيان، مانند: سلمان و ابوذر و عمّار و مقداد و ديگر بزرگان، از خود پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) در مورد شخص امام بعد از آن حضرت سؤال مي کردند و به فرمايش حضرت پيامبر از حضرت علي (عليه السلام) به عنوان امام بعد از آن حضرت تبعيّت نمودند.

اين روش عاقلانه و صحيح درتمام دوران زندگاني ائمه اطهار (عليهم السلام) و نيز در ايام غيبت صغري و نواب چهارگانه حضرت ادامه داشت و شيعيان، بدون برهان و دليلي قاطع، قول هر کس را در موضوع امامت و همچنين در مورد نيابت خاصّه قبول نمي کردند.

لذا چون جمعي از بزرگان براي کسب تکليف و روشن شدن وظيفه، خدمت نايب چهارم حضرت رفته بودند، وي با ارايه اين توقيع از سوي حضرت پايان غيبت صغري را اعلام فرمود. [2] .

نکته دوم: اين که غيبت کبراي حضرت، بسيار طولاني مي شود و ظهور حضرت بستگي به اذن و اجازه خداوند متعال دارد.

نکته سوم: از جمله «سيأتي من شيعتي من يدّعي المشاهدة» استفاده مي شود که در آينده نزديکي بعضي از شيعيان ادّعاي مشاهده مي کنند و کسي که چنين ادّعايي کند، قبل از خروج سفياني دروغگو و افترا زننده است.

در اين جا با توجه به اين جمله، بعضي از افراد، شبهه و اشکال کرده اند که اکنون سؤال و اشکال آنان را مطرح و توضيحات لازم را بيان نماييم:

آن ها مي گويند که با توجه به اين که شواهد معتبري در دست داريم که افراد متعددي در غيبت کبري به حضور حضرت مهدي (عليه السلام) شرفياب شده اند، اين توقيع را چگونه بايد تفسير نمود؟

در جواب اين سؤال بايد بگوييم:

1 ـ با صدور اين توقيع از سوي امام زمان (عليه السلام) به علي بن محمّد سمري (قدس سره) ـ نايب چهارم حضرت ـ غيبت صغري و باب نيابت خاصه از طرف امام (عليه السلام) پايان پذيرفت و غيبت کبري فرا رسيد و با پايان پذيرفتن غيبت صغري، راه هر گونه فرصت طلبي و سوء استفاده به روي افراد ناصالح بسته شد و راه ادّعاي نيابت خاصه مسدود گرديد، تا افراد ناشايسته، مانند شلمغاني و محمّد بن نصير نميري و حسين بن منصور حلاج و... نتوانند مدعي چنين مقام والايي شوند.

شايد يکي از علل پايان پذيرفتن غيبت صغري همين بود. زيرا با توجه به اين که حدود 74 سال شيعيانِ اهل بيت (عليهم السلام) با مسئله غيبتِ امام و حجت خدا اُنس گرفته بودند و توسط نمايندگان خاص حضرت به وظايف شرعي خود آشنا گرديده بودند، ديگر حضرت لزومي براي امتداد آن نمي ديد. لذا پايان دوران غيبت صغري را اعلام فرمود.

2 ـ در اين جمله از توقيع چند نکته وجود دارد که مراد از نفي مشاهده در غيبت کبري نفي مطلق مشاهده نيست؛ بلکه مراد، نفي مشاهده اي است که همراه با ادّعاي نيابت خاصه از آن حضرت باشد:

نکته اول: اين که لفظ «کاذب» با قيد «مفتر» آمده است زيرا با توجه به پايان يافتن غيبت صغري، اگر کسي ادّعاي نيابت خاصه نمود، مفتر [3] خواهد بود.

چنانکه از لغت استفاده مي شود، دروغ، قول و گفتار خلاف واقع است و افترا آن است که کسي چيزي را که واقعيت ندارد، جعل کند و به ديگري نسبت دهد. در اين جا هم منظور، کسي است که به دروغ ادّعاي نيابت از امام زمان (عليه السلام) کند. زيرا کسي که ادّعاي تشرّف کند و در اين گفتار صادق نباشد، او کاذب است، امّا مفتري نيست. چون مفتري کسي است که چيزي را که واقعيّت ندارد به ديگري نسبت دهد. مدّعي مشاهده، در صورتي کاذب و مفتري است که چيزي را که حقيقت ندارد به امام عصر (عليه السلام) نسبت دهد. يعني ادّعاي نيابت کند و بگويد که آن حضرت او را نايب خود قرار داده است. پس اگر ادّعاي نيابت نداشته باشد، فقط، کاذب است؛ نه مفتري.

آنچه در اين توقيع نفي شده است، ادّعاي مشاهده اي است که بعنوان ادّعاي نيابت همراه باشد. چنين ادّعايي در آغاز غيبت کبري زمينه فراواني داشت که حضرت براي اين که جلوي چنين سوء استفاده هايي گرفته شود، اين توقيع را صادر فرمود.

نکته چهارم: دليل ديگري که مرحوم آية اللّه العظمي حاج شيخ مرتضي حايري نيز به آن استدلال مي فرمودند ـ با توضيح ما ـ اين است که در توقيع، ذکر شد: «سيأتي من شيعتي من يدّعي المشاهدة» و لفظ «مشاهدة» با «الف و لام» ذکر شده است که دلالت دارد بر اين که مشاهده خاصّي منظور حضرت است؛ نه مطلق مشاهده. زيرا اگر مطلق مشاهده منظور بود، «الف و لام» لازم نبود و مي بايست حضرت بفرمايند: «من ادّعي مشاهدتي فهود کاذب مفتر» يعني هر کس مشاهده مرا ادّعا کند، کاذب و مفتر خواهد بود.

لازم به توضيح است که «الف و لام» در «المشاهدة» يا «الف و لام» عهد ذکري است و يا «الف و لام» عهد ذهني.

امّا اين که «الف و لام» عهد ذکري باشد که اين وجهي ندارد. زيرا قبلا ذکري از مشاهده به ميان نيامده است. پس منحصراً بايد «الف و لام» عهد ذهني باشد. در اين صورت، حضرت همان مشاهده اي را نقل کرده اند که در طول دوران غيبت صغري راجع به «نواب اربعه» در ذهن مردم بود و با ادّعاي نيابت خاصه همراه بود. بنابر اين اگر کسي در غيبت کبري چنين ادّعايي نمايد، «کاذب و مفتر» خواهد بود. [4] .

از آنچه تا اين جا در مورد توقيع شريف بيان شد، مي توان چنين نتيجه گرفت: مشاهده اي که در توقيع نفي شده، شامل آنچه براي بعضي از افراد صالح در غيبت کبري اتفاق افتاده است، نمي شود. زيرا آنان به خاطر قابليّت يا در هنگام شدايد و گرفتاري با دعا و توسل و توبه و انابه به درگاه خداوند، مورد عنايت خدا قرار مي گرفتند و از حضور ولي خدا (عليه السلام) بهره مند مي شدند.

البته جواب هاي ديگري هم در توضيح اشکال از اين توقيع شريف هست که به خاطر رعايت اختصار از ذکر آن ها خودداري مي کنيم.


پاورقي

[1] کمال الدين، ص 516، ح 44؛ غيبت شيخ طوسي، ص 243.

[2] نوادر الأخبار، مرحوم فيض، ص 233.

[3] کسي که به دروغ، چيزي را به کسي نسبت مي دهد.

[4] اين استدلال را جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاي سيد مرتضي مجتهدي از آن بزرگوار نقل کردند.