آثار سازنده انتظار
از آثار مثبت و سازنده باور دينيِ انتظار در مورد ولي و حجّت خدا اين است که اين اعتقاد ـ که ريشه در اعماق فرهنگ اصيل اسلامي دارد و از «قرآن و سنّت» گرفته شده است ـ سبب اتّحاد و قوّت قلب و تصميم گيري و اهتمام شديد افراد نسبت به انجام تکاليف و وظايف شرعي مي شود و از سوي ديگر موجب خلوص نيّت و تهذيب نفس و رشد اخلاقي در فرد و اجتماع مي گردد. چنين اعتقادي با اين نظريه که «غيبت، باعث تفرقه و ضعف و سستي در مردم مي شود» [1] مغايرت اساسي دارد. زيرا اين اعتقاد و باور ديني بهترين وسيله انذار نسبت به کارهاي منفي و خلاف اخلاق است و مردم را از ارتکاب معاصي و گناهان باز مي دارد. از سوي ديگر، اعتقاد به ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) بهترين عامل تشويق و ترغيب به کارهاي خير و اعمال صالح است.
به همين جهت است که در روايات منقول از پيامبر اکرم و ائمه اطهار (عليهم السلام)، انتظار از برترين اعمال شمرده شده است چنانکه پيامبر اکرم مي فرمايد:
«أفضل أعمال اُمّتي انتظار الفرج من اللّه عزّوجلّ». [2] .
«بهترين اعمال امّت من، انتظار فرج از سوي خداوند عزّوجلّ است».
بدون شک، انتظار فرج هنگامي از برترين عمل هاي امّت خواهد بود که شخص منتظر سعي کند تمام اعمال و کردار خود را بر اساس موازين اسلام و بدون سهل انگاري انجام دهد.
اين جا است که بايد گفت: کساني که اسلام را طبق سفارش پيامبر از اهل بيت آن حضرت گرفته اند، هيچ مشکل فکري و عقيدتي نسبت به اعتقادات اسلامي ندارند. زيرا ائمه اطهار (عليهم السلام) در طول دويست و پنجاه سال بعد از پيامبر، تمام مسايل اسلامي را با بهترين شيوه بيان فرموده اند و چيزي را ناگفته نگذاشته اند؛ امّا کساني که دنبال بيگانگان رفته و بر کشتي نجات ننشسته اند، هيچ وقت نخواهند توانست طعم شيرين معارف اسلام و قرآن را بچشند. زيرا از پيامبر اکرم نقل شده است که فرمودند:
«مثل أهل بيتي کمثل سفينة نوح من توسّل بهم نجي و من تخلّف عنهم هلک». [3] .
«مَثَل اهل بيت من، مَثَل کشتي نوح است؛ هر که متوسّل به آن شد، نجات يافت و هر که از آن تخلف ورزيد، هلاک گرديد».
آري! اگر طنطاوي و ابن خلدون و امثال آن ها، موضوع انتظار ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) را از ديدگاه مبارک امام صادق (عليه السلام) مي نگريستند، هيچ وقت مرتکب اشتباهاتي که آنان را بدنام ساخته است، نمي شدند و انتظار را عامل رکود نمي دانستند؛ بلکه منتظران را افرادي پر تلاش و فعال مي دانستند همانگونه که امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:
«المنتظر للثّاني عشر کالشاهر سيفه بين يدي رسول اللّه (صلي الله عليه وآله وسلم) يذبّ عنه». [4] .
«منتظر امام دوازدهم ـ حضرت مهدي (عليه السلام) ـ مانند کسي است که در رکاب پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) شمشير کشيده، از آن حضرت دفاع مي کند».
از مفهوم اين حديث و احاديث ديگر به اين مضمون، روشن مي شود که اعتقاد به ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) نه تنها ايجاد ضعف در افراد نمي کند، بلکه موجب تحرّک و آمادگي زياد در آن ها مي شود. زيرا کسي که بخواهد در حضور شخصيّتي مانند پيامبر گرامي، از اسلام و ارزش هاي والاي آن دفاع کند و در راه خدا شمشير بزند، بايد آمادگي کافي داشته باشد.
در روايت ديگري اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد:
«المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه في سبيل اللّه». [5] .
«کسي که منتظر امر ما (قيام حضرت مهدي (عليه السلام)) باشد، مانند کسي است که در راه خدا در خون خويش بغلطد».
از اين حديث نيز به خوبي استفاده مي شود که منتظرين واقعي امام زمان (عليه السلام) لحظه اي از تحرّک و تکاپو در پيشبرد اهداف دين، باز نمي ايستند، بلکه هميشه سعي و کوشش مي کنند که خود را بر اساس اسلام اصيل و مکتب اهل بيت (عليهم السلام) آن چنان پرورش دهند که صلاحيّت و شايستگي درک حضور حضرت را در زمان ظهور وي داشته باشند تا از مصاديق آيه کريمه زير باشند:
(وَلَقَدْ کَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ) [6] .
«ما در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتيم که بندگان شايسته ام وارث (حکومت) زمين خواهند گرديد».
اين جا است که بايد گفت: اعتقاد به ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) آن چنان که در روايات اهل بيت (عليهم السلام) بيان گرديده است، رمز عدالت خواهي و وحدت کلمه در ميان همه مردمان جهان در حکومت الهي آن بزرگوار است چنانکه امام صادق (عليه السلام) در پاسخ به سؤال عمّار ساباطي فرمود.
عمار از آن حضرت سؤال کرد يابن رسول اللّه! در اين صورت که عبادت در زمان دولت هاي باطل با ترس، برتر از عبادت در زمان ظهور دولت حق است، چرا ما آرزو کنيم که از اصحاب قائم (عليه السلام) در ظهور حقّ باشيم؟
حضرت صادق در جواب فرمود:
«سبحان اللّه! آيا دوست نداريد که خداوند ـ به واسطه آن حضرت ـ دين حقّ و عدالت را در تمام بلاد دنيا آشکار گرداند و حال همه مردم بهبود يابد؟!
ويجمع اللّه الکلمة و يؤلّف بين قلوب مختلفة ولايعصي اللّه عزّوجلّ في أرضه و يقام حدود اللّه في خلقه، ويردّ اللّه الحقّ إلي أهله فيظهروه حتّي لايستخفي بشيء من الحقّ مخافة أحد من الخلق. [7] .
و خداوند ـ به واسطه حضرت مهدي (عليه السلام) ـ همه مردم را زير پرچم توحيد و کلمه «لا اله الا اللّه» جمع کند و بين قلب هاي پراکنده و مختلف، دوستي و اتحاد ايجاد کند و گناه را از روي زمين بر دارد و حدود و احکام خدا در ميان خلق خدا اجرا گردد و حق به صاحبانش رسد تا آن را ظاهر کنند و چيزي از حق را به جهت ترس از مردم مخفي نکنند».
به جرأت مي توان گفت که ايمان و اعتقاد به ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) ـ تنها منجي عالم بشريت ـ با توجه به شناختي که روايات اهل بيت و ائمّه اطهار (عليهم السلام) به ما مي دهد، نه تنها موجب تفرقه و ضعف و سستي در مسلمانان نمي شود؛ بلکه رمز اتحاد و قدرت و شوکت مسلمانان در آن نهفته است. زيرا اعتقاد به آن، يعني اعتقاد به حاکميّت تمام ارزش هاي اسلامي در سطح دنيا و آرزوي غلبه دين حق بر تمام اديان باطل؛ اعتقاد به ظهور حضرت مهدي (عليه السلام)، يعني اعتقاد به تحقق وعده هاي الهي در پيروزي کامل اسلام بر تمام اديان عالم همانطور که خداوند متعال مي فرمايد:
(هَوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَدينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشرِکُونَ) [8] .
خدا کسي است که رسولش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر تمام اديان غلبه وپيروزي بخشد، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.
اينک از تمام کساني که مي خواهند با مسئله غيبت و ظهور و اهداف الهي آخرين ذخيره خدا، حضرت بقية اللّه (عليه السلام) آشنا شوند، مي خواهيم که سعي کنند اين معرفت را از طريق قرآن کريم و روايات ائمه اطهار (عليهم السلام) ـ که معدن علوم پيامبر اسلام و تمامي انبياي الهي هستند ـ فراگيرند تا به حقيقت دست يابند و طعمِ شيرين ايمان را بچشند.
نتيجه
از آنچه گفته شد چنين نتيجه مي گيريم که اعتقاد به ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) و مسئله انتظار، در صورتي باعث رکود است که مفهوم آن تحريف شود همان طوري که بعضي از مخالفان و دشمنان اسلام آن را تحريف کرده و مي کنند؛ امّا اگر اين اعتقاد و باور ديني ـ که از مهم ترين مسايل اسلامي به شمار مي رود ـ به مفهوم واقعي آن به جامعه اسلامي و بشريّت تفهيم شود، بزرگ ترين عامل تربيت و خود سازي و تحرک و اميد به آينده نوراني و روشن خواهد بود و از مدارک معتبري که اين موضوع را تأييد مي کند، روايتي است که در ذيل آيه کريمه زير ذکر شده است:
(وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنّهُمْ) [9] .
«خدا به کساني از شما که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد؛ همان گونه که کساني را که پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد، و آن ديني را که بر ايشان پسنديده است به سودشان مستقر کند، و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چيزي را با من شريک نگردانند، و هر سک پس از آن به کفر گرايد؛ آنانند که نافرمانند».
از پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) و ائمه اطهار (عليهم السلام) نقل شده است که فرموده اند: «اين آيه درباره امام مهدي (عليه السلام) و اصحاب آن حضرت نازل شده است». [10] .
لذا تمام کساني که منتظر چنين برنامه اصلاح گرانه به دست توانمند حضرت مهدي (عليه السلام) هستند، بايد خودشان در عالي ترين سطح از حيث ايمان به خدا و رسول و انجام فرامين و دستورات اسلامي باشند.
حال بايد به بد انديشان گفت که اين اعتقاد و باور ديني چگونه موجب سستي و تفرقه در ميان مسلمانان مي شود؟ و بايد گفت که آنچه موجب تفرقه و سستي در بين مسلمانان مي گردد، برداشت غلط و مغرضانه اي است که از سوي بي خبران از حقايق اسلام اظهار مي گردد.
پاورقي
[1] چنانکه بعضي از ناآگاهان از اهل سنت ـ مانند طنطاوي در تفسيرش ـ نسبت به عقايد حقّه شيعه اماميه پنداشته اند. به نقل از امامت و مهدويت، ص 432.
[2] کمال الدين، ص 644.
[3] اين حديث را بيش از صد نفر از علماء اهل سنّت در کتب معتبره خود نقل کرده اند. به نقل از شبهاي پيشاور، ص 226.
[4] کمال الدين، ص 647.
[5] همان، ص 645.
[6] سوره انبيا، آيه 105.
[7] اکمال الدين، ص 646 و 647.
[8] سوره صف، آيه 9.
[9] سوره نور، آيه 55.
[10] به کتاب المحجّة فيما نزل في القائم (عليه السلام)، ص 148 مراجعه شود.