بازگشت

تأثير عقيده به ظهور مهدي در اخلاق


طنطاوي مصري در تفسير خود راجع به قرب ساعت «قيامت» و ظهور مهدي، سخنان ابن خلدون مغربي را نقل کرده و اين دو موضوع را سبب ضعف عزائم و ايراث سستي و تفرقه و اختلاف پنداشته و به علماي اسلام، نسبت غفلت بلکه تلويحاً آنها را به جهل و ضلالت نسبت داده است.

راجع به تفرقه و اختلاف در مقاله «عقيده به ظهور مهدي و قيام مدعيان مهدويت» توضيح داده شد که تمام عناوين و حقايق مورد دستبرد و سوء تعبير صاحبان اغراض فاسد گرديده و حتي مفهوم يگانگي و وحدت ملّي و ديني هم وسيله تفرقه شده و به نام تحصيل اتحاد، بسا اختلاف بوجود آمده و به اسم حفظ وحدت، تفرقه ايجاد و مرتکب تجاوزات ننگين مي گردند.

اما اين سوء استفاده ها زياني به حسن اتحاد و لزوم آن نمي زند.

ايمان به ظهور مهدي (ع) هم مثل ساير عقائد اسلامي بايد قدر مشترک و وسيله اتحاد باشد. شما مقصّر هستيد زيرا موضوعي را که امت بر آن اتحاد و اتفاق دارند و اعتبار مدارک و مآخذ آن از بسياري از عقايد و مسائل اسلامي قوي تر است انکار مي کنيد و اختلاف و تفرقه ايجاد مي نمائيد.

اما راجع به قرب ساعت اولاً، ايمان به اقتراب و نزديکي قيامت مدلول و منطوق آيات محکم و صريح قرآن مجيد است.

ثانياً، اين ايمان به هيچ وجه علت ضعف و سستي نمي شود و بلکه سبب قوت تصميم و اهتمام در انجام تکليف و خلوص نيت و تهذيب اخلاق و وسيله انذار و ترغيب به کارهاي خير و اعمال صالح است.

شما چون در ردّ و قبول حقائق، به غلط نتائج مادي را ميزان قرار داده ايد، مي خواهيد خبر اقتراب ساعت هم مستقيماً سبب فتح کشورها و دعوت به اختراع و پيشرفت امور صناعي و مادي باشد و از تأثير معنوي و اخلاقي و رابطه آن با سازمان صحيح اجتماعي و مدينه فاضله اي که منظور اسلام است غفلت داريد و فراموش کرده ايد که دعوت انبياء و تعليم و تربيت آنها بر اساس ايمان به مبدء و معاد است.

مسلمانان با اين ايمان به مبدء و معاد و اقتراب ساعت کشورهاي بزرگ را فتح کردند و پرچم اسلام را در دورترين نقاط به اهتزاز در آوردند و اعلان آزادي انسانها را در جهان انتشار دادند.

با اين ايمان، جهانيان را به علم و دانش و تفکر و تحقيق و کنجکاوي و ترقي علمي و صناعي دعوت کردند، علمدار علم و تمدن شدند و در هر رشته از علوم تجربي بزرگ ترين دانشمندان را به دنيا تحويل دادند.

راجع به تعيين وقت قيام و قيامت هم که مي گوئيد: سبب انحراف و گمراهي شده و فلان صوفي حقه باز سني، وقتي براي آن معين کرده و گله از برادران صوفي سني خود کرده ايد، البته حق داريد، ولي اگر کسي اين سخنان را باور کرد گناهش به گردن شما رهبران اهل سنّت است که افکار را روشن نمي کنيد و مسلمانان را به معارف قرآن راجع به مبدء و معاد آشنا نساخته ايد.

قرآن صريحاً علم قيام ساعت را مخصوص خدا دانسته وما معتقديم که کسي از آن آگاه نيست و هر کس براي آن وقتي معين کند، دروغگو و راهزن است و اکثريت بلکه قاطبه عوام مسلمان از سني و شيعه تا چه رسد خواص و علماء مي دانند که کسي از تاريخ قيام ساعت خبر ندارد و علم آن نزد خداوند متعال است (انّ الله عنده علم الساعة) [1] حال اگر ناداني در اين موضوع اظهار علم کند، نه پذيرفته مي شود و نه کسي به آن اعتنا مي کند. اينها سبب ضعف و سستي مسلمانان نيست، سبب ضعف، کتمان حقايق و سياستهاي سوء زمامداران و منحرف کردن جامعه از برنامه هاي روشن اسلامي است.

ايمان به ظهور مهدي (ع) نيز مانند قيام ساعت و اقتراب قيامت سبب ضعف و شکست روحيه و سستي در انجام تکاليف نيست. هيچ کس نگفته چون مهدي ظهور مي کند تکاليف ساقط و مسلمانان در برابر کفار و حملات آنها تکليفي ندارند و بايد دست روي دست بگذارند.

هيچ کس نگفته آيه (وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة...) [2] و آيات راجع به امر به معروف و نهي از منکر و دعوت به خير و دفاع از اسلام و وظايف اجتماعي و سياسي را نبايد اجرا کرد.

کسي نگفته است: ايمان به ظهور مهدي براي افراد سست عنصر و ضعيف الاراده و بهانه جو و کساني که ظلم و استعمار اجانب را در بلاد اسلام و خانه و وطن خود تحمل کرده اند عذر است.

هرگز در يک خبر و روايت نرسيده که کارها را به آينده و ظهور مهدي واگذاريد، بلکه به عکس مسلمانان در اخبار و احاديث به صبر و ثبات و کوشش و استقامت و شدت تمسک به تعليمات و برنامه هاي قرآن تشويق شده اند.

همانطور که پيغمبر اعظم و مجاهد اول اسلام علي (ع) و صحابه والا مقام به انتظار ظهور مهدي، خانه نشيني و کناره گيري اختيار نکردند و براي اِعلاي کلمه اسلام آني فارغ نبودند و از هيچ فداکاري و جان بازي خودداري نکردند، امروز هم مسلمانان همان وظايف را عهده دار و همان مسؤوليتها را دارند.

ايمان به ظهور مهدي و امام وقت نيز مؤيد همين احساس مسؤوليت است.

ايمان به ظهور مهدي موجب تهذيب اخلاق و ورع و پارسائي و بيداري ضمير است.

ايمان به ظهور مهدي با واگذاري امور به آينده و گوشه گيري و انزوا و امروز و فردا کردن و قبول تسلط کفار و اشرار و خودداري از ترقي صناعي و علمي و ترک اصلاحات اجتماعي سازگانيست.

ايمان به ظهور مهدي سبب رشد فکر و مانع از ضعف و نااميدي و بدبيني به آينده است.

ايمان به ظهور مهدي همان نتيجه و فايده را دارد که آيات شريفه اي مثل (انّا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون) [3] و آيه (يريدون ليطفؤا نور الله بأفواههم...) [4] و آيه (ولا تهنوا ولا تحزنوا وأنتم الاعلون ان کنتم مؤمنين) [5] دارند.

همانطور که مفاد اين آيات فتور و سستي و شانه از زير بار مسؤوليت خالي کردن نيست، ظهور مهدي و غلبه آن حضرت و حکومت جهاني او نيز سبب سستي و جواز مسامحه در انجام تکاليف نيست.

همانطور که مسلمانان صدر اسلام از اين آيات و بشارتهاي پيغمبر (ص) به فتوحات آينده و کشور گشائيهاي مسلمين نفهميدند که بايد در خانه به انتظار آينده نشست و تماشاچي صحنه هاي شکست مسلمانان و عقب ماندن آنها از کفار در علم و صنعت و اسباب قوه و قدرت گردند و به گفتن اينکه خدا حافظ است و خدا وعده نصرت داده و خدا نمي گذارد نورش خاموش شود اکتفا نمي کردند. کساني هم که به ظهور حضرت مهدي (ع) ايمان دارند خصوصاً اگر روايات و احاديثي را که از طرق شيعه روايت شده خوانده باشند، بايد در اطاعت اوامر خدا و انجام تکاليف شرعي از ديگران کوشاتر و غيرت و همت و اهتمام آنها در حفظ نواميس شرع و حمايت از قرآن و احکام و دفاع از حريم اسلام و مجد و عظمت مسلمين بيشتر باشد.


پاورقي

[1] سوره لقمان، آيه34.

[2] سوره انفال، آيه60.

[3] البته ما قرآن را بر تو نازل کرديم و خود نيز آن را محفوظ خواهيم داشت. (سوره حجر، آيه9).

[4] کافران مي خواهند نور خدا را با گفتار باطل و طعن مسخره خاموش کنند... (سوره صف، آيه8).

[5] شما مسلمانان نه هرگز در کار دين سستي کنيد و نه از فوت غنيمت و متاع دنيا اندوهناک باشيد زيرا شما فاتح و پيروزمندترين و بلندترين ملل دنيا هستيد اگر در ايمان ثابت و استوار باشيد. (سوره آل عمران، آيه139).