بازگشت

در خصوص نتايج تحقيق و مطالعات علمي


دکتر «هنري الحيس» مي گويد: زندگي جاوداني ممکن است و اين کار با پرورش توليد مصنوعي انساج بدن و پيوند آن مقدور خواهد گرديد. [1] .

يکي از دانشمندان مي گويد: مرگ از بيماري پيدا مي شود نه از پيري، و بيماريها از اسباب بسيار که بعضي از آن اسباب در تحت اختيار انسان نيست مثل جهل و ناداني والدين به قواعد بهداشت و رعايت نکردن آنها از آداب و قواعد صحي و بهداشتي هنگام انتخاب همسر و زناشوئي و اِعمال غريزه جنسي و دوران حمل و رضاع و همچنين سوء تربيت آنها و فساد محيط و چيزهاي ديگر و بعضي از اسباب امراض، تحت اختيار بشر است و مي تواند آن علل را برطرف سازد، مانند پرخوري و بي ترتيبي در خوردن و آشاميدن و بي نظمي در شغل و کارهاي روزانه و اِعمال قوا و غرائز و اخلاق رذيله و عقايد باطل که سبب اضطرابات و ناراحتيهاي روحي و ابتلاء به يأس و ترديد و فقدان آرامش و سکون مي گردد.

پس اگر انسان بتواند اين علل را برطرف سازد و در خوراک و پوشاک و مسکن و شغل و کار و امور ديگر به اعتدال رفتار نمايد، براي عمر و حيات او حدّي نيست و بر حسب قواعد علمي زندگي جاويد براي او محال نيست.

بله به وسيله اخبار انبياء و آيات قرآن ثابت شده که هر کس بايد مرگ را بچشد، (کل شيء فان) و (أينما تکونوا يدرککم الموت) وليکن اين اخبار نيز عمر هزارها سال و بيشتر را براي بشر نفي نمي کند [2] بلکه بر ممنوع بودن همه از عمر جاودان تا پايان اين جهان نيز دلالت ندارد.

مجله «المقتطف» که يکي از معروف ترين مجلاّت علمي عربي است مقاله اي تحت عنوان «هل يخلد الانسان في الدنيا =آيا انسان جاودان در دنيا خواهد ماند»، در شماره 3، سال 59 منتشر کرده است، در آن مقاله مي گويد: حيات چيست؟ مرگ چيست؟ و آيا مرگ براي هر زنده مقدر شده؟

سپس از روي تحقيق علمي شرحي نگاشته و از آن استنتاج مي کند که جراثيم و سلولهاي زنده اي که نسل از آن به جاي مي ماند و نوع انسان و حيوان از حشرات و ماهي ها، پرندگان و درندگان، اسب و استر، گاو و گوسفند و کليه جانداران و جنبندگان، و بلکه کليه نباتات و درختان از آن جراثم و سلولها محفوظ و باقي است، از چند هزار سال پيش بلکه از صدها هزار سال پيش حيات داشته اند.

تا اينکه مي گويد: علمائي که وثوق و اعتماد به دانش آنها است مي گويند: تمام انساج رئيسي جسم حيوان بطور نامحدود قابليّت بقاء دارند و ممکن است انسان نيز هزارها سال زندگي کند در صورتي که حوادث سبب قطع ريسمان حيات او نشود. و اين اظهار نظر آنان يک اظهار نظر حدسي و ظني نيست بلکه نتيجه عملياتي است که با آزمايش تأييد شده است.

دکتر «الکسيس کارل» عضو آزمايشگاه روکفلر در نيويورک توانست جزئي از بدن حيوان را سالها بيش از آنچه خود آن حيوان به حسب عادت زيست دارد، زنده نگاه دارد، يعني زندگي اين جزء مقطوع با غذائي که براي آن آماده شده بود مرتبط بود که امکان بقاي آن تا ابد در صورت رسيدن غذاي لازم به آن، به اين وسيله معلوم شد.

و همين آزمايش را در مورد قطعه اي از جنين مرغ خانگي انجام داد و بيش از هشت سال زنده ماند و همچنين او و ديگري روي قطعاتي از بدن انسان و عضلات و قلب و پوست و کليه، آزمايش کردند معلوم شد مادامي که غذاي لازم به آنها برسد زنده مي مانند و به نموّ خود ادامه مي دهند.

حتي اينکه استاد «ديمند وبرل» از اساتيد دانشگاه «جونس هبکنس» مي گويد: زيست جاودان تمام اجزاي سلولي رئيسي جسم انسان، بالقوه يا امري است که به امتحان ثابت شده يا آنکه احتمال زيست جاودان آن کاملاً ارجح است.

و ظاهراً اوّل کسي که اين آزمايش را روي بعضي از اجزاي حيوان با موفقيّت انجام داد دکتر «جاک لوب» عضو آزمايشگاه «روکفلر»، بود، پس از او دکتر «ورن لويس» و همسرش ثابت کردند که ممکن است بعضي از سلولهاي جنين مرغ را در يک مايع نمکي زنده نگهداشت و اگر به آن بعضي مواد آلي افزوده شود اين سلولها نموّ مي کند و زياد مي شود.

بعد از اين، آزمايش ها دنبال شد تا ظاهر شد که سلولهاي بدن هر حيواني ممکن است زنده بماند و نموّ کند در مايعي که در آن غذاي لازم براي آنها باشد وليکن از اين آزمايشها ثابت نگرديد که اين اجزاء وقتي پير شدند نمي ميرند تا آنکه با آزمايشهائي که «دکتر کارل» انجام داد، ثابت شد که اين سلولها موجب پيري حيوان نيستند، بلکه بيش از حدّ عادي زيست مي کنند، سپس اين دانشمند آزمايشهاي خود را تعقيب کرد و خود و هم کارانش زحمات بسيار متحمل شدند تا براي او ثابت گرديد که:

اوّلاً اجزاي سلولي جسم زنده مي مانند مگر آنکه کمي غذا يا دخول بعضي از ميکروبها سبب مرگ آنها بشود.

ثانياً اين اجزاء علاوه بر آنکه زنده مي مانند، نموّ نيز مي کنند و زياد مي شوند همانطوري که در حال اتصال به جسم حيوان نموّ دارند و زياد مي شوند.

ثالثاً نموّ و توليد مثل آنها با غذاي آنها ارتباط دارد.

و رابعاً مرور زمان هيچ تأثيري در پيري و ضعف آنها ندارد و کوچک ترين اثر پيري در آنها ظاهر نمي شود بلکه نموّ و توليد مثل آنها در هر سال مثل سالهاي پيش است و ظواهر کار نشان مي داد که همچنان زنده خواهند ماند مادامي که تحت مراقبت آزمايش کنندگان، غذاي کافي به آنها برسد، پس پيري سبب نيست بلکه نتيجه است.

سپس اين سؤال را پيش مي آورد: اگر اين چنين است چرا انسان مي ميرد؟ و چرا عمرش محدود است؟ و چرا به ندرت سن انسان از صد تجاوز مي کند؟

پاسخ اين است که: اعضاي جسم حيوان بسيار و مختلف هستند و در عين حال با يکديگر در نهايت ارتباط مي باشند، تا جائي که زندگي عضوي به زندگي عضو ديگر ارتباط و توقف دارد، پس وقتي يکي از آنها ضعيف شد و به سببي از اسباب مُرد، اعضاي ديگر نيز به مرگ او مي ميرند چنانچه در بيماريهاي ميکروبي مشاهده مي شود و از اين جهت است که متوسط عمر از هفتاد و هشتاد کمتر است.

و آنچه از آزمايشهاي ذکر شده به دست آمده و ثابت است اين است که انسان نمي ميرد براي آنکه شصت يا هفتاد يا هشتاد يا صد يا بيشتر عمر کرده بلکه مي ميرد براي آنکه در اثر عوارضي بعضي از اجزاي او تلف مي شود و به علّت ارتباطي که اعضاي ديگر با اين عضو دارند آنها نيز مي ميرند. پس زماني که علم اين عوارض را ريشه کن سازد يا مانع از تأثير آنها بشود هيچ مانعي از استمرار حيات تا صدها سال باقي نخواهد ماند چنانچه بعضي از درختها (هزار سال و دو هزار سال و بيشتر) زندگي مي کنند. [3] .

چندي پيش مقاله اي از يکي از مطبوعات خارجي در روزنامه اطلاعات ترجمه شده بود که در آن نظر چند تن از پزشکان مشهور جهان در مورد نتائج چندين سال تلاش عليه بيماري پيري و عمر جاوداني منعکس گرديده بود.

در اين مقاله توضيح داده است که اگر نسجي از بدن يک فرد محتضر جدا کنيم و آن را در محيط مناسبي پرورش دهيم اين نسج به زندگي خود ادامه خواهد داد، بنا بر اين ايجاد محيط مناسب، راز زندگي جاوداني است. [4] .

هم اکنون شرکتهائي در آمريکا تأسيس شده که مردگان را منجمد مي کنند تا سالهاي بعد مجدداً آنها را زنده سازند اين شرکتها اعلام مي کنند که عمر جاوداني هم اکنون در دسترس شما است. اين شرکتها و کساني که از روش و هدف آنها طرفداري مي نمايند، مي گويند: از نظر پزشکي عمر جاوداني ديگر تصوّر باطلي نيست، البته عمر ابدي هم بي انتها نيست بلکه حد اکثر آن از صد هزار سال تجاوز نمي کند، در ضمن براي دست يابي به عمر جاوداني بايد موانع رواني هم از ميان برداشته شود. ما اکنون آنقدر به مرگ عادت کرده ايم که نمي توانيم عمر جاوداني را قبول کنيم و بايد اين طرز فکر از بين برده شود. [5] .

ما گر بخواهيم آراء و سخنان دانشمندان را در اطراف طول عمر و عمر جاودان استقصاء نمائيم، مقالات بسيار طولاني ديگر هم اگر بنويسيم تمام نخواهد شد. اجمالاً هر کس با مجلات علمي دنيا و جرائدي که آخرين نظرات دانشمندان و نتايج تحقيقات آنان و تحولات و پيشرفتهاي روز افزون علم و صنعت را منتشر مي سازند، سر و کار داشته باشد خيلي بيش از اينها به آراء علمي و نتايج آزمايشها و شرح حال معمّرين اطلاع پيدا مي کند و يکي از چيزهائي که امکان علمي طول عمر و عمر جاودان را خيراً ثابت ساخت پيوند عضوي است که همين امسال دکتر «بارنارد» انجام داد و اين همه سر و صدا در دنيا بر پا کرد.

اين کار که پيوند اعضاي فردي از انسان به فرد ديگر و در حقيقت تبديل عضو فاسد و از کار افتاده به عضو ديگر، اگر تکميل شود، امکان مي دهد که با تعويضات مکرر از مرگ و مير جلوگيري شود و ممکن است در آينده طرق و وسايل آسان تري براي نيل به اين هدف در اختيار بشر قرار بگيرد.

بعد از اين توضيحات علمي مي گوئيم: مي بينيد عقيده شيعه در مورد طول عمر و امتداد دوران غيبت حضرت ولي عصر ـ أرواحنا فداه ـ عقيده اي است که از نظر ايمان و عقل و علم و سوابق راهي براي انکار و ردّ آن نيست و با سُنن خلقت و نواميس آفرينش موافق است.

جائي که عمر جاودان در امکان بشر باشد، آيا بعيد است که خداوند وليّ خودش را از عمر بسيار طولاني بهره مند سازد؟

آيا کاري که براي بشر مقدور شمرده مي شود براي آفريننده بشر مقدور نيست؟

آيا نمي شود که شرايط عمر طولاني براي آن حضرت فراهم باشد؟


پاورقي

[1] اطلاعات، شماره11805.

[2] منتخب الاثر، ص280.

[3] نقل به معني از مجله «المقتطف»، شماره3، سال59، اصل مقاله را در «منتخب الاثر» صفحه 280 تا 283 نقل کرده ام.

[4] اطلاعات، شماره11805.

[5] اطلاعات، شماره 12143، سال41. و مجله دانشمند، شماره64 و65.