هفتاد هزار سال عمر
آزمايشاتي که بر روي بعضي از حيوانات ريز آبي انجام شده عُلما را به امکان تغيير دوران حيات اميدوار نموده و همچنين دانشمندان در روي مگسهاي ميوه ها آزمايشهائي نمودند که در نتيجه عمر آنها نهصد برابر عمر طبيعي گرديد. [1] بنا بر اين اگر اين امتحان بر روي انسان با موفقيّت عملي شود و عمر طبيعي انسان را هشتاد سال فرض کنيم، امکان طولاني کردن عمر تا هفتاد و دو هزار سال ثابت مي شود.
همچنين در روي نسوج بعضي حيوانات، مطالعاتي جريان دارد که کاملاً بشر را در اين زمينه به آينده خوش بين نموده و انتظار مي رود که در آينده طول عمر و بازگشت نيروي جواني در دسترس همگان قرار بگيرد.
بسياري از علما به مسأله اعاده نيروي جواني بيشتر توجه دارند تا به مسأله طول عمر زيرا از مسأله طولاني ساختن و ادامه حيات در شرايط مخصوصي به هر مقدار خود را فارغ مي دانند و در حقيقت آن را حلّ شده و عملي مي شمارند فقط مي گويند: بايد فکري براي پيري کرد و سِرُمي تهيه نمود که از پيري جلوگيري کند زيرا عمر هر چه طولاني شود اگر با زحمت پيري توأم شود لذّت بخش نيست.
بلکه بعضي پزشکان قدم را فراتر گذارده و مبالغه کرده مي گويند: اصلاً مرگ از قواعد حتمي اين عالم نيست [2] و مرگ نه مولود طول عمر و نه نتيجه پيري است بلکه مرگ نتيجه بيماري و رعايت نکردن قواعد حفظ الصحه و بهداشت بدن و سلامت مزاج است که اگر انسان بتواند بر عواملي که مزاج را تحت تأثير قرار مي دهند مسلّط شود، مي تواند مرگ را مهار نمايد.
اين عوامل عبارت است از صحت مزاج پدر و مادر، و پدر و مادر آنها و اطلاع آنان به قواعد صحي و بهداشتي توليد مثل، آداب نکاح، اعتدال مزاج مادر در ايام حمل، رعايت دستورات بهداشتي در دوره بارداري و هنگام رضاع و شير دادن، حسن تربيت فرزند، مساعدت محيط و هوا، رعايت اعتدال در خواب و استراحت، کار و معاشرت و انتخاب جامه و پاي افزار، مصاحبت با مردمان صحيح الاخلاق و مستقيم، ايمان به خدا و امنيّت، صفاي باطن و تنزّه آن از عقائد خرافي و باطل، استفاده از غذاهاي سالم و خودداري از صرف مسکرات و نوشابه هاي الکلي و شرايط ديگر از اين قبيل که چون بيشتر اين عوامل تحت کنترل انسان نيست ناچار مغلوب شده و تسليم مرگ مي شود.
احصائيه ها و آمارهائي که راجع به تعداد متوفّيات و تفاوت آنها به حسب شغل و حرفه و محيط و مسکن از طرف شرکتهاي بيمه منتشر مي شود ثابت مي کند که اختلاف اعمار بشر مربوط به يک سلسله عوامل خارجي است که هر چه اين عوامل کمتر شود، عمر طولاني تر مي شود. چنانچه مکرّر ديده شده اشخاصي متجاوز از صد و پنجاه، صد و شصت، صد و هفتاد و دويست و بيشتر زندگي کرده اند، و در همين عصر، ما اشخاصي را مي شناسيم که سن آنها از صد و پنجاه متجاوز است، و اين نيست مگر در اثر آنکه عوامل کشنده کمتر به سراغ آنها رفته است.
خلاصه سخن اين است که: امکان عادّي طول عمر در جهان علم صد در صد مورد قبول و غير قابل انکار است.
براي اينکه معلوم شود تعجبي که ما از عمر بسيار طولاني مي نمائيم معلول اُنس و عادت به عمرهاي کوتاه است، در سخن يک پزشک انگليسي دقت فرمائيد، اين پزشک مي گويد: اگر منطقه کانال پاناما که مشهور به بيماريهاي فراوان است از ساير نقاط جهان جدا شود و ما در آنجا زندگي کنيم و از سرگذشت مرگ و زندگي در ساير نقاط بي اطلاع باشيم خواهيم گفت: کثرت وَفَيات در اين منطقه و کوتاهي عمر از امور معين به حکم طبيعت است و تغيير آن از دسترس علم خارج است پس معلوم مي شود که جهل ما به اسباب بعضي از بيماريها مانع از تقليل وفيات و طولاني شدن عمر است و هر کس در اين نظر با من مباحثه کند (و کثرت ميزان وفيات و عمرها را در حدّي ثابت بداند) از او مي پرسم:
کدام دوره از دوره هاي عمر ثابت است؟
دوره عمر در هند يا در نيوزيلند يا آمريکا يا در منطقه قنال؟
و کدام پيشه و شغل است که دوره عمر در آن ثابت است؟
آيا پيشه و شغل است که دوره عمر در آن ثابت است؟
آيا پيشه فلکي و ستاره شناس که وفيات آن 15 تا 20 در صد زير حدّ متوسط است؟ يا وکالت دادگستري که وفيات آن 5 تا 15 در صد فوق متوسط است؟ يا تنظيف شبکات که وفيات آن 40 تا 60 در صد فوق متوسط است؟
اينها مثالهائي از تفاوت بسيار در متوسط وفيات به حسب مشاغل و پيشه ها است. بعلاوه ما ادله بسيار ديگر نيز داريم که دلالت دارد بر تغييرات مهم در دوران حيات به وسائل صناعي سپس آزمايشهائي را که روي بعضي حيوانات شده و همه ناجح و موفقيّت آميز بوده شرح داده است. [3] .
پاورقي
[1] الهلال، شماره5، سال38، ص607 و منتخب الاثر، ص278.
[2] البته بر طبق آيات صريح قرآن مجيد، مرگ از سنن عالم و قواعد حتمي است و اين اظهار نظر پزشکان مبالغه و اغراق است.
[3] الهلال، شماره5، سال38، مارس1930 و منتخب الاثر، ص277 و 278.