بازگشت

آماده شدن اوضاع جهان


يکي از مصالح غيبت، انتظار کمال استعداد بشر و آمادگي فکري او براي ظهور آن حضرت است زيرا روش و سيره آن حضرت مبني بر رعايت امور ظاهري و حکم به ظواهر نيست بلکه مبني بر رعايت حقايق و حکم به واقعيات و ترک تقيه و مسامحه نکردن در امور ديني و احقاق حقوق و رد مظالم و برقراري عدالت واقعي و اجراي تمام احکام اسلامي است.

آنچه را که دشمنان اسلام و مخالفان اصلاحات و سياستمداران رياست طلب سازمان داده اند، باطل و خراب مي کند و آنچه را که از احکام اسلام متروک و ضايع کرده اند، همه را اجراء و زنده مي سازد و اسلامي را که جدش پيغمبر اعظم 6 آورده و در اثر مظالم صاحبان نفوذ و زمامداران خود سر و دنيا طلبان، مهجور و از رسميّت افتاده، از نور رسميّت جهاني مي دهد و خلق را به همان دعوت اسلام و قرآن باز مي گرداند. از عُمّال و صاحب منصبان و متصديان و مصادر امور مردم به شدت مؤاخذه مي نمايد و با اهل معصيت و ستم هيچگونه سازشي و مداهنه اي ننمايد و حکومت جهاني اسلام را تشکيل دهد.

معلوم است که انجام اين برنامه و اين انقلاب همه جانبه محتاج به ترقّي بشر در ناحيه علوم و معارف و فکر و اخلاق و آمادگي جامعه براي پذيرش و استقبال از اين نهضت و لياقت زمامداري آن رهبر عظيم الشأن مي باشد. بايد اصحاب خاص که در ياري آن حضرت ثابت قدم و در معرفت و بصيرت کامل باشند، به عدد معين در احاديث پيدا شوند و مزاج جهان آماده چنان ظهوري بشود و جامعه بشر و ملتها بفهمند که هيئت هاي حاکم در رژيمهاي گوناگون از عهده اداره امور بر نمي آيند، و مکتب هاي سياسي و اقتصادي مختلف دردي را درمان نمي کنند و اجتماعات و کنفرانس ها و سازمانهاي بين المللي و طرحها و کوششهاي آنها به عنوان حفظ حقوق بشر نقشي را ايفا نخواهند کرد و در اصلاحات از تمام اين طرحها که امروز و فراد مطرح مي شود مأيوس شوند و فساد و طغيان شهوات و ظلم و ستم همه را در رنج و فشار گذارد همانطور که در روايات است بي عفتي و فحشاء بقدري رواج پيدا کند که در کنار خيابانها و ملا عام زن و مرد علناً مانند حيوانات از ارتکاب آن شرم نکنند و حيا و آزرم آنها از ميان برود.

چنانچه مي بينيم طرحهائي که داده مي شود و پي ريزي هائي که مي کنند، درمسير مخالف تمدّن واقعي و مروّج ظلم و فساد و سبب اضطراب و نگراني و عقده هاي روحي و ارتداد و ارتجاع است و بيشتر به تأمين جنبه هاي حيواني و جسمي توجه مي شود و به جنبه هاي انساني و روحي اعتنا ندارند.

وقتي اوضاع و احوال اينگونه شد و از تمدّن (منهاي انسانيّت) کنوني همه بستوه آمدند و تاريکي جهان را فرا گرفت ظهور يک رجل الهي و پرتو عنايات غيبي با حسن استقبال مواجه مي شود و تاريکي ها از هم شکافته و به تشنگان جام حقيقت و عدالت، آب زلال معرفت و سعادت مي دهد و در کالبد اين بشر دل مرده، روح نو مي دمد که (اعلموا ان الله يحيي الارض بعد موتها) [1] «بدانيد که خداوند زمين را بعد از مردن، زنده مي گرداند».

در اين شرايط، پذيرش جامعه از نداي روحاني يک منادي آسماني بي نظير خواهد بود زيرا در شدّت تاريکي درخشندگي نور ظاهرتر و ارج و اثر آن آشکارتر است.

ولي اگر شرايط و اوضاع و احوال مساعد نباشد و تأخيري که در ظهور آن حضرت، حکمت الهي اقتضاي آن را دراد واقع نشود نتايج و فوايدي که از اين ظهور منظور است حاصل نمي گردد.

پس بايد اين ظهور تا وقت معلوم به تأخير افتد و در هنگامي که شرايط آن حاصل و حکمت الهي مقتضي شد و منادي آسماني آن را اعلام کرد، انجام شود و کسي از وقت آن اطلاع ندارد و هر کس، وقتي براي آن معيّن کند، دروغ گفته است.

از حضرت صادق (ع) روايت است که فرمود: از براي ظهور، وقتي نيست براي آنکه مانند روز قيامت علم آن در نزد خدا است، تا اينکه فرمود: براي ظهور مهدي ما کسي وقتي معيّن نکند، مگر آن کس که خود را شريک در علم خدا بداند و مدعي باشد که خدا او را بر سّ خودش آگاه کرده است. [2] .


پاورقي

[1] سوره حديد، آيه17.

[2] اثبات الهداة، جلد7، فصل55، ب32، ص156، ح40.