بازگشت

تخليص و امتحان


يکي از مصالح غيبت، تخليص و آزمايش و امتحان مرتبه تسليم و معرفت و ايمان شيعيان است.

چنانچه مي دانيم و عمل و شرع و آيات و احاديث بر آن دلالت دارد، يکي از سنن الهيت که همواره جاري و برقرار بوده و هست، امتحان بندگان و انتخاب صُلحا و زبده گيري و بزگزيدن است. زندگي و مرگ، بينوائي و توانگري، تندرستي و بيماري، جاه و مقام، داشتن و نداشتن هر نعمت و گردش هر حالت، مصائب و مکاره، خوشحالي ها و شادماني ها، همه وسائل تخليص و تربيت و امتحان و ارتياض و براي ظهور کمالات و فعليّت استعدادات و نمايش شخصيّت و ايمان و صبر و استقامت افراد و درجه حضور و تسليم آنها در اطاعت اوامر خداوند جهان است.

بطور که از اخبار استفاده مي شود به دو جهت امتحان به غيبت حضرت مهدي (ع) از شديدترين امتحانات است: [1] .

جهت اول: چون اصل غيبت که بسيار طولاني مي شود، بيشتر مردم در ريب و شک مي افتند و برخي در اصل ولادت و بعضي در بقاي آن حضرت شک مي نمايند و جز اشخاص مخلص و با معرفت و آزموده، کسي بر ايمان و عقيده به امامت آن حضرت باقي نخواهد ماند. چنانچه پيغمبر اعظم 6 در ضمن روايت معروفي که جابر روايت کرده است فرمود: «ذلک الذي يغيب عن شيعته وأوليائه غيبة لا يثبت فيها علي القول بامامته الاّ من امتحن الله قلبه للايمان». [2] .

و معلوم است که ايمان به بقاء و حيات و عمر و غيبت طولاني و انتظار ظهور در دوران بسيار طولاني غيبت، ايمان به غيبت، دليل حسن اعتقاد و اعتماد به خبرهاي غيبي پيغمبر 9 و ائمه: و نشانه ايمان به قدرت الهي، و علامت قوّت تسليم و تمکين از برنامه هاي ديني است. براي اينکه ايمان کامل و صادق به امور غيبي حاصل نمي شود مگر براي اهل يقين و برهيزکاران و کساني که از تاريکي وساوس نجات يافته و به سر منزل اطمينان نفس و ثبات عقيده رسيده ودلشان از انوار هدايت منوّر و روشن شده باشد و به استبعادات و شبهات واهي اعتنا نکرده در راه دينداري و ولايت، لغزش قدم و تزلزل نيابند.

جهت دوّم: شدتها و پيش آمدهاي ناگوار و تغييرات و تحولاتي است که در دوره غيبت، روي داده و مردم را زير و رو مي سازد بطوري که حفظ ايمان و استقامت، بسيار دشوار مي گردد و ايمان افراد در مخاطرات سخت واقع مي شود چنانچه از حضرت صادق (ع) روايت شده است که فرمود: آن کس که بخواهد در عصر غيبت به دينش متمسک و ملتزم باشد، مثل کسي است که شاخه درخت خار را با دست بزند تا خارهايش قطع گردد ـ سپس امام با دست خود به اين کار اشاره کرده آنگاه فرمود: به درستي که براي صاحب اين امر غيبتي است پس بايد هر بنده خداي بپرهيزد و بايد به دينش متمسک گردد. اينک متن حديث: «ان لصاحب هذا الامر غيبة المتمسک فيها بدينه کالخارط للقتاد ثم قال: هکذا بيده. ثم قال: انّ لصاحب هذا الامر غيبة فليتق الله عبده وليتمسک بدينه». [3] .

در دوران غيبت، جمال ظاهر دنيا هر چه بيشتر و بهتر جلوه گر و دل فريب مي شود، اسباب معاصي و گناهان و لذائذ حيواني بيش از همه وقت فراهم و در دسترس عموم قرار مي گيرد، بساط لهو و لعب و غنا و خوانندگي و طرب همه جا گسترده مي شود، زنها و مردهاي بيگانه با هم امتزاج و اختلاطهاي نامشروع و خلاف عفت و نجابت پيدا کنند، کسب هاي حرام متداول و رسمي و معاش اکثر مردم از راههاي حرام باشد و براي مؤمن ضربت شمشير از به دست آوردن يک درهم حلال آسان تر باشد، مادّيات و دنيا پرستي بر مردم غالب و مقامات و مناصب به دست کساني افتد که به احکام خدا پايبند و ملتزم نباشند. زنان را در رتق و فتق امور عامه و کارهائي که به عهده مردها است دخالت دهند، ربا و ميگساري و فروش شراب و قمار و بي عفتي و فحشاء علني گردد.

اهل دين و امانت و ايمان، ذليل و نابکاران و اراذل و بي دينان، به ظاهر عزيز گردند. امر به معروف و نهي از منکر ترک و عکس آن رايج شود. معروف را منکر و منکر را معروف شناسند، به معصيت و گناه و هم کاري با ستمگران افتخار نمايند، امانت را غنيمت و صدقه را غرامت شمارند.

شعائر و آداب اسلام را ترک و آداب و شعائر کفار را رسمي کنند. اهل حق خانه نشين و ناباکان و خدا نشناسان مصدر امور گردند. زنها با گستاخي تمام آداب و سنن اسلامي را ترک و به وضع دوران جاهليّت برگردند. به واسطه تسلط و غلبه کفار و استبداد اشرار، آن چنان مؤمنان در فشار واقع و از آزادي محروم شوند که کسي را جرأت آن نباشد که نام خدا را ببرد مگر در پنهاني. و بطوري کار حفظ ايمان سخت شود که شخص صبح کند در حالي که در شمار مؤمنان و مسلمانان است و شب کند در حالي که از اسلام بيرون رفته و کافر شده باشد.

از حضرت صادق (ع) روايت شده است که فرمود: اين امر براي شما واقع نخواهد شد مگر پس از نااميدي. نه به خدا نمي آيد تا شما (مؤمن و منافق) از هم جدا شويد. نه به خدا نخواهد آمد تا شقي شود هر کس شقي مي گردد و سعيد گردد هر کس سعيد مي گردد. [4] .

و در روايت ابن عباس است که پيامبر اعظم 6 فرمود: کساني که در زمان غيبت او بر عقيده به امامت او ثابت باشند از کبريت احمر کمياب ترند.

پس جابر به پا خاست و عرض کرد: يا رسول الله براي قائم از فرزندان تو غيبت است؟

فرمود: آري سوگند به پروردگارم و بايد خدا گروندگان را تخليص کند و کفار را محو سازد. اي جابر، اين امري است (کار بزرگي است) از کارهاي خدا و سرّي است از اسرار خدا که از بندگان خدا پوشيده است پس بر حذر باش از شک در آن پس به درستي که شک در کار خداوند عزوجل کفر است. [5] .

و در حديث عبدالرحمان بن سليط، حضرت امام حسين (ع) مي فرمايد: از ما دوازده نفر مهدي (هدايت شده) باشند که نخستين ايشان اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب و آخر ايشان نهمين از فرزندان من است، او است امام قائم به حق که خدا زمين را پس از مردگي به از زنده سازد و دين را به او ظاهر و بر هر دين پيروز گرداند اگر چه مشرکان کراهت داشته باشند، براي او غيبتي است که جمعي در آن از دين مرتد و بيگانه شوند و ديگران بر دين خود ثابت مانده و اذيّت شوند به آنها گفته شود: چه زمان اين وعده انجام شود (چه وقت قائم قيام کند) اگر راست گويانيد؟ آگاه باش که صبر کننده در عصر غيبت او بر اذيّت و تکذيب، مانند جهاد کننده با شمشير در پيش روي پيغمبر خدا است. [6] .


پاورقي

[1] مراجعه شود به کتاب منتخب الاثر تأليف نگارنده، فصل2، باب28 و 47.

[2] منتخب الاثر، فصل1، باب8، ح4.

[3] کمال الدين، ج2، ص16، ح34، ب34 و منتخب الاثر تأليف نگارنده، فصل2، ب27، حديث10.

[4] کمال الدين، ج2، ب34، ص15، ح31.

[5] کمال الدين، ج1، ب26، ص404 و 405، ح7.

[6] کمال الدين، ج1، ب30، ص434، ح3. مخفي نماند که اخبار راجع به شدت اين امتحان بسيار است. مراجعه شود به «غيبت نعماني» و «غيبت» شيخ و «کمال الدين» صدوق ـ رضوان الله عليهم ـ و منتخب الاثر اين حقير.