پيشرفت سريع
اين اصول بود که موجب شد اسلام در مدت کمتر از يک قرن مانند برق پيشرفت کند و دلها را روشن نمايد و ملّت ايران و ملّت روم که آن همه استعباد زمامداران را ديده بودند و آن تشريفات زايد و بي اساس و در واقع پرستشهاي جاهلانه از زمامداران آنها را خسته کرده و بشر پرستي آنها را در پست ترين درکات شقاوت انداخته بود از اين تعاليم بيدار شدند، [1] به حال آمدند و خود را شناختند. برادري زمامداران اسلامي را با افراد ديگر، با سربازان و با جامعه مي ديدند، لذّت مي بردند، نفس راحت مي کشيدند، طعم آزادي را چنان چشيدند که يک باره شيفته و دل باخته اسلام شدند. اگر خلافت از مسير خود تغيير نکرده بود، مخصوصاً حکومت امثال معاويه ها دوران اکاسره و قياصره [2] و تشريفات آنها را تجديد نکرده بود در دنيا اثري از بشر پرستي وجود نداشت.
پس اسلام با اين تعاليم، ناچار منتهي به يک حکومت عادلانه و جامعه جهاني انساني خواهد شد براي اينکه رسالتش دعوت عموم و شامل تمام ابناء بشر از سياه و سفيد و تساوي همه در برابر احکام خدا است.
پاورقي
[1] به نظر ما ضرر و فساد بشر پرستي از سنگ پرستي بيشتر است. زيرا بشر در اثر تعظيم، خضوع، تملّق و چاپلوسي ديگران به خود مغرور مي شود و خود کام و ديکتاتور و متکبر مي شود بطوري که از انتقاد و راهنمائي ديگران به خشم مي آيد و اظهار فرعونيّت مي کند، و از اينکه مردم او را بپرستند و در برابر او تواضع نمايند لذّت مي برد. امّا سنگ پرستي ديگر اين مفاسد را ندارد، متأسفانه بشر پرستي هنوز در دنيا حتي دنياهاي به اصطلاح متمدن به صورتهاي تازه و کهنه باقي است.
[2] کسري و قيصرها.