بازگشت

آمادگي عمومي


در مقاطع مختلف تاريخ امامان معصوم عليه السلام، اين حقيقت مشاهده مي شود که مردم آمادگي لازم براي استفاده بهتر از حضور امام را نداشتند. آنان در زمان هاي گوناگون فيض محضر معصوم را قدر ندانستند و از زمزم جاري هدايتهاي او آنچنان که بايسته بود بهره نبردند. خداوند متعال آخرين حجت حق را پنهان کرد تا هر زمان که آمادگي عمومي براي پذيرش او فراهم شد ظاهر شود و همگان را از سرچشمه معارف الهي سيراب سازد.

بنابراين وجود آمادگي از شرايط بسيار مهمّ براي ظهور مصلح موعود است چرا که با وجود آمادگي است که حرکت اصلاحي آن حضرت به نتيجه مطلوب خواهد رسيد.

در قرآن کريم درباره گروهي از بني اسرائيل که از ظلم و ستم جالوت که فرمانروايي ستمگر بود به ستوه آمده بودند آمده است که از پيامبر زمان خود خواستند که براي آنها فرماندهي را برگزيند تا تحت فرمان او به نبرد با جالوت بپردازند.

أَ لَمْ تَرَ إِلَي الْمََلإِ مِنْ بَني إِسْرائيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسي إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکًا نُقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ [1] .

آيا مشاهده نکردي جمعي از بني اسرائيل را بعد از موسي، که به پيامبر خود گفتند: زمامدار (و فرماندهي) براي ما انتخاب کن تا (زير فرمان او) در راه خدا پيکار کنيم. (پيامبر آنها) گفت: شايد اگر دستور پيکار به شما داده شود (سرپيچي کنيد و) در راه خدا جهاد و پيکار نکنيد. گفتند: چگونه ممکن است در راه خدا پيکار نکنيم در حالي که از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ايم (و شهرهاي ما به وسيله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسير شده اند)؟ اما هنگامي که دستور پيکار به آنها داده شد، جز عده کمي از آنان، همه سرپيچي کردند. و خداوند از ستمکاران آگاه است.

خواستن فرمانده براي جنگ، نوعي آمادگي را در آنها نشان مي داد اگر چه تعداد فراواني در بين راه سست شدند و عدّه کمي تا پايان مبارزه ماندند.

پس امر ظهور زماني است که همه از عمق جان خواهان عدالت اجتماعي، امنيّت اخلاقي و رواني و رشد و شکوفايي معنوي باشند؛ وقتي مردم از بي عدالتي ها و تبعيض ها خسته شوند و ببينند که آشکارا حقوق ضعيفان به وسيله صاحبان قدرت و ثروت پايمال مي گردد و امکانات مادي در انحصار عده اي معدود است و درست در همان زمان که بسياري از افراد اجتماع نيازمند نان شب هستند گروهي ديگر براي خود کاخ ها مي سازند و در محافل خود، هزينه هايي سر سام آور غذايي و رفاهي به بار مي آورند، در چنين محيطي عطش عدالت خواهي به اوج مي رسد.

زماني که فساد اخلاقي در انواع مختلف رواج پيدا کند و افراد در انجام کارهاي ضد اخلاقي بر يکديگر سبقت بگيرند بلکه به اعمال زشت خود افتخار کنند و يا چنان از اصول الهي و انساني فاصله بگيرند که بعضي از اعمال منافي عفّت را قانوني کرده و در نتيجه نظام اصيل خانواده را سست کنند و فرزندان بي سرپرست را به دامن اجتماع بريزند، اشتياق به ظهور پيشوايي که حاکميّت او، امنيّت و سلامتي اخلاقي و رواني را به بشريّت هديه خواهد کرد، فراوان مي شود. و آنگاه که مردم همه لذّت هاي مادي را تجربه کنند ولي از زندگي و حيات خود راضي نباشند و در پي جهاني برخوردار از معنويّت باشند، تشنه آبشارِ لطف امام عليه السلام مي شوند.

بديهي است که شوق درک حضور امام، زماني به اوج مي رسد که بشريت با تجربه کردن دولت ها و نظام هاي مختلف بشري به اين حقيقت برسد که تنها نجات دهنده عالم از فساد و تباهي، خليفه و جانشين خدا در زمين حضرت مهدي عليه السلام است و يگانه برنامه اي که حيات پاک و طيّبه را براي انسان ها به ارمغان مي آورد قوانين الهي است. بنابراين با همه وجود نياز به امام را درک کنند و به دنبال اين درک، براي فراهم شدن زمينه هاي ظهور او تلاش کنند و موانع را از سر راه او بردارند. و در اين زمان است که فرج و گشايش فرا مي رسد.

پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله در توصيف آخر الزمان و دوران پيش از ظهور فرمود:

[زماني مي رسد] که انسان مؤمن هيچ پناهگاهي نمي يابد که از شرّ ظلم و تباهي به آن پناه برد پس [در آن زمان] خداوند عزوجل مردي از خاندان مرا بر مي انگيزد. [2] .


پاورقي

[1] سوره بقره، آيه 246.

[2] عقدالدرر، ص 73.