بازگشت

غيبت بلند مدت


در آخرين روزهاي عمر نائب چهارم در نامه اي از امام مهدي عليه السلام خطاب به او چنين آمده بود:

بسم الله الرحمن الرحيم اي علي بن محمد سمري، خداوند در مصيبت وفات تو، به برادران ديني ات، پاداش بزرگ کرامت فرمايد؛ چرا که تو تا شش روز ديگر به سراي باقي خواهي رفت. از اين رو به کارهايت رسيدگي کن و درباره جانشين پس از خود به کسي وصيت مکن! زيرا که دوره غيبت کامل [و طولاني] فرا رسيده است و از اين پس ظهوري [براي من] نخواهد بود مگر پس از فرمان الهي و آن پس از گذشت مدتي دراز خواهد بود که دلها را سختي و قساوت فراگيرد و زمين از ظلم و ستم پر گردد... [1] .

بنابراين با وفات آخرين نائب خاص امام دوازدهم در سال 329 هجري قمري، دوره غيبت طولاني که به «غيبت کبري» معروف است، آغاز شد و اين دوران همچنان ادامه دارد تا روزي که به خواست خداوند ابرهاي غيبت، کنار رود و جهان از پرتو مستقيم خورشيد فروزان ولايت، بهره مند گردد.

همانگونه که گذشت در دوره غيبت صغري، شيعيان به وسيله نائبان خاص با امام خود رابطه داشتند و با تکاليف الهي خود آشنا مي شدند ولي در دوران غيبت کبري اين نوع ارتباط قطع گرديده و مردم مؤمن براي شناخت وظايف ديني خود تنها به نائبان عام آن حضرت که همان عالمان ديني وارسته و مراجع بزرگ تقليد هستند مراجعه مي کنند و اين جريان، مسير روشني است که امام مهدي عليه السلام خود در نامه اي به يکي از چهره هاي مورد اعتماد شيعه، ترسيم فرمود. در فرازي از اين نامه که توسّط دومين نائب خاص امام ابلاغ شد چنين آمده است:

وَاَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةِ فَارْجِعُوا فيها اِلي رُواةِ حَديثِنا فَاِنَّهُم حُجَّتي عَلَيْکُم وَأَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيهم... [2] و اما در مورد رويدادهايي که [در آينده] رخ خواهد داد [و براي شناخت وظيفه الهي خود در شرايط گوناگون] به راويان حديث ما [= فقها] رجوع کنيد. زيرا آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر آنان هستم...

اين راهکار جديد براي پاسخ گويي به پرسشهاي ديني و مهم تر از آن شناخت وظيفه فردي و اجتماعي شيعيان در دوره غيبت کامل امام زمان عليه السلام گوياي اين واقعيت است که نظام مترقّي امامت و رهبري در فرهنگ شيعه، نظامي پويا و زنده است که در شرايط مختلف، امر هدايت و رهبري مردم را به استوارترين روش، انجام داده است و در هيچ دوره اي پيروان مکتب را بدون يک سرچشمه هدايتگر رها نکرده است بلکه سررشته امور آنها را در زواياي مختلف زندگي فردي و جمعي به دست با کفايت عالمان دين شناس و پرهيزگار که امانتدار دين و دنياي مردم هستند، سپرده است تا کشتي جامعه اسلامي را در درياي پر تلاطم و طوفاني جهان و سياست هاي سياست بازان استعمار از افتادن در گرداب حوادث حفظ کرده و مرزهاي اعتقادي شيعيان را پاسداري کنند.

امام هادي عليه السلام در بيان نقش علماي ديني در زمان غيبت فرموده اند:

اگر نبودند علمايي که پس از غيبت امام مهدي عليه السلام، مردم را به سوي آن حضرت بخوانند و آنها را به سوي امامشان هدايت کنند و با حجت ها و دليل هاي محکم الهي از دين او [که دين خداست] حمايت کنند و اگر نبودند آن عالمان هوشيار که بندگان خدا را از دام هاي شيطان و شيطان صفتان و از [دشمني هاي] دشمنان اهل بيت عليهم السلام نجات مي دهند، هيچ کس نمي ماند مگر اينکه از دين خدا بيرون مي رفت!! ولي ايشان هستند که سررشته دل ها [و افکار و عقايد] شيعيان را با استواري در دست دارند آنچنان که کشتي بان، سکّان کِشتي را به دست مي گيرد. آن عالمان، برترين [بندگان] نزد خداوند متعال هستند. [3] .

نکته اي که قابل توجه است شرايط و خصوصياتي است که رهبري جامعه بايد دارا باشد. زيرا که سپردن اختيار امور مردم در دين و دنيا به فرد يا افرادي که عهده دار اين مسئوليت بزرگ مي شوند بايد همراه با دقت نظر و تشخيص صحيح و دقيق باشد. به همين جهت پيشوايان معصوم عليهم السلام، ويژگيهاي فوق العاده اي را براي مرجع ديني و بالاتر از آن، مقام ولايت امر مسلمين که به «ولي فقيه» معروف است، بيان کرده اند.

امام صادق عليه السلام فرمود:

از ميان فقها و عالمان دين آنکس که [در برابر هر گناهِ کوچک يا بزرگ] خود نگهدار بوده و نگهبان دين و آيين [و اعتقادات خود و مردم] باشد و با خواسته ها و تمايلاتِ شخصي خود مخالفت کرده و از دستورات مولا [و امام عصر] خود اطاعت کند، بر مردم است که از او پيروي کنند. و بعضي از فقهاي شيعه چنين هستند نه همه آنان. [4] .


پاورقي

[1] همان، فصل 6، ح 365، ص 395.

[2] کمال الدين، ج 2، باب 45، ح 3، ص 236.

[3] احتجاج، ج 1، ح 11، ص 15.

[4] همان، ج 2، ص 511.