بازگشت

استعجال ظهور


يکي ديگر از آسيب هاي جدي در فرهنگ مهدويّت، استعجال ظهور است. استعجال به معني عجله کردن و خواستن چيزي قبل از رسيدن وقت آن و تحقّق زمينه هاي لازم براي آنست. انسان هاي عجول به خاطر ضعف نفس و کم ظرفيّت بودن، متانت و سکون و آرامش خود را از دست مي دهند و بدون در نظر گرفتن شرايط، خواهان تحقّق پديده ها هستند.

در فرهنگ ناب مهدويّت و در برخورد با مسئله انتظار امام غايب، انسانِ منتظر، پيوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتياق خواستار ظهور است و براي تعجيل امر فرج دعا مي کند ولي هرگز عجله نمي کند و هر چه غيبت به درازا کشد و انتظار، طولاني شود. باز هم صبر و شکيبايي را از کف نمي دهد بلکه عليرغم شوق فراوان به ظهور، در برابر اراده پروردگار و خواست او کمال تسليم را از خود نشان مي دهد و براي تحقّق همه زمينه هاي لازم براي ظهور مي کوشد و بردباري مي کند.

عبدالرحمن بن کثير گويد: خدمت امام صادق نشسته بودم که مهرم داخل شد و عرض کرد: قربانت گردم! به من خبر دهيد اين امري که در انظارش هستيم کي واقع مي شود؟ امام فرمود: اي مهرم دروغ گفتند وقت گذاران و هلاک شدند شتاب کنندگان و نجات يافتند تسليم شدگان. [1] .

نهي از عجله و شتاب زدگي در امر ظهور به آن جهت است که به دنبال اين پديده، روحيه يأس و نوميدي در انسانِ منتظر، پيدا مي شود؛ آرامش و صبوري را از دست مي دهد و حالت تسليم او به حالت گله مندي و شکايت تبديل مي گردد و از تأخير ظهور بي قرار مي گردد و اين بيماري را به ديگران نيز سرايت مي دهد و گاهي به خاطر استعجال ظهور به حالتِ انکار وجود امام، گرفتار مي شود.

گفتني است که منشأ استعجال ظهور آن است که نمي داند ظهور از سنت هاي الهي است و مانند همه سنت ها بايد پس از تحقق همه شرايط و زمينه ها، انجام گيرد و بنابراين براي وقوع آن عجله مي کند.


پاورقي

[1] کافي ج 2، ص 191.