بازگشت

معروف است که وقتي حضرت بقيّة اللّه ظاهر مي شود مردم را به دي


در روايات عنوان دين جديد وجود ندارد و اين کلمه شايعه اي است که از طرف دشمناني که مي خواسته اند از آن سوءاستفاده بکنند در بين مردم پخش شده است.

ولي تحت عناوين ديگر مثل امر جديد، سنّت جديد، قضاوت جديد، سلطنت جديد و دعوت جديد در روايات آمده است که معني آن واضح است. [1] .

يعني وقتي حضرت بقيّةاللّه ارواحنا فداه ظاهر شود و پرده از روي حقايق قرآن بردارد و احکام و معارف قرآن را آن چنانکه خدا فرموده، تفسير کند طبعاً با آنچه فقها و علما با نظر و ظنّ خود استنباط کرده اند و سالها و بلکه قرنها در بين مردم به عنوان معارف و احکام اسلام پخش شده است، تفاوت خواهد داشت.

طبعاً اينها را مردم مطالب جديدي تلقّي مي کنند و علاوه چون حضرت بقيّةاللّه ارواحنا فداه بقيّه علوم و معارفي که از طرف انبياء عليهم السلام پخش نشده و تفسيري از قرآن که مردم زمينه و استعدادش را در گذشته نداشته اند تا ائمّه اطهار عليهم السلام براي آنها شرح دهند، پخش مي گردد.

طبعاً آن حضرت مطالب تازه اي آورده است که در بخشهاي مختلف از قبيل سنّت و احکام، قضاوت و زمامداري، سلطنت و سياست، تبليغات و دعوت به اسلام قرار مي گيرد.

بنابراين معني مطالب جديدي که آن حضرت مي آورد، اين نيست که به پيغمبر اسلام صلي اللّه عليه وآله وحي نشده باشد و يا در قرآن آنها نبوده و امروز به حضرت وليّ عصر ارواحنا فداه وحي شده و او تنها کسي است که اينها را مي داند و آورده است.

بلکه به طور قطع تمام معارف و علوم و احکام و حقايق به پيامبر اکرم صلي اللّه عليه وآله وحي شده و ذات مقدّس متعال در قرآن آنها را قرار داده ولي چون افکار مردم رشد درک آنها را تا زمان ظهور نداشته است، ائمّه اطهار عليهم السلام آن مطالب را براي مردم نگفته اند، ولي حضرت بقيّةاللّه ارواحنا فداه که ظاهر شود، آن حقايق را براي مردم بيان خواهد کرد و لذا صحيح است که بگوئيم او با کتاب و حقايق جديدي مي آيد.


پاورقي

[1] بحارالانوار جلد 52 چاپ تهران صفحه 230. «قال ابوجعفر عليه السلام يقوم بامر جديد و کتاب جديد و سنة جديد و قضا جديد و در جلد 52 صفحه 235 و سلطان جديد.