اکثر اين روايات ضعيف است بخصوص که تناقضاتي در آنها ديده مي شود، ولي بعيد نيست که بعضي از آنها حقيقت داشته باشد و چون خودم مفسده اي در نقل اين احاديث مشاهده کرده ام، ديگر در اينجا آنها را نقل نمي کنم و از توضيح بيشتر در اين باره صرفنظر مي کنم.

در شهر مقدّس قم به شخصي برخورد کرده بودم که فوق العاده به مقام مقدّس بقيّةاللّه ارواحنا فداه علاقه مند بود و به آن حضرت عشق مي ورزيد و اکثر شبها را در مسجد جمکران به سر مي برد و حالت انتظار عجيبي داشت، تا آنکه چند ماه او را نديدم، يک روز در خيابان ارم مي رفتم او مرا صدا زد و گفت: فهميديد چه شده؟!

گفتم: نه درباره چه صحبت مي کنيد؟

گفت: يک روايت تار و پود محبّت مرا به باد داد و من دانستم که از روز اوّل اصحاب حضرت وليّ عصر عليه السلام تعيين شده و من جزء آنها نيستم.

گفتم: کدام روايت؟

گفت: آن روايتي که اسماء اصحاب حضرت بقيّةاللّه ارواحنا فداه را معرّفي مي کند تا آنکه مي رسد به شهر قم و مي گويد تنها يک نفر از اهل قم آن هم به نام يعقوب از اصحاب امام زمان عليه السلام است. من اهل قم هستم ولي اسمم حسن است پس قطعاً از اصحاب امام زمان عليه السلام نخواهم بود.

سپس اضافه کرد که آقا خوب است مهرباني از دو طرف باشد.

من گفتم: اتّفاقاً مطلبي که شما گفتيد از حديث خطبةالبيان نقل شده و آن خطبه علاوه بر آنکه سندش ضعيف است در نسخه هاي مختلفي که دارد، اختلاف زيادي ديده مي شود و مضامينشان با هم اختلاف دارد و فرق مي کند و شما مأيوس نباشيد اگر با همان عشق و علاقه به برنامه هايتان ادامه دهيد از اصحاب حضرت بقيّةاللّه عليه السلام خواهيد بود و يقين بدانيد که اين اسم اگر بر فرض هم در روايت صحيحي باشد مانع از اينکه شما از اصحاب آن حضرت گرديد نمي باشد زيرا هيچگاه خداي تعالي اجر عمل کسي را ضايع نمي کند.