بازگشت

چرا در زمان غيبت در اعياد بزرگ دستور داده اند که شيعيان دعاي


درست است که دستور داده شده در چهار عيد بزرگ اسلامي يعني عيد فطر و عيد قربان و عيد غدير و جمعه و به نقلي شبهاي جمعه، شيعيان دعاء ندبه بخوانند.

ولي اين دستور يک تکليف و يک حکم مثل نماز و روزه و سائر احکام نيست که هيچ فلسفه اش را نفهميم و يا فلسفه کمي از آنها را متوجّه شويم، بلکه اين دستور يک کنترل و راهنمائي کاري است که طبعاً هر شيعه در روزهاي عيد انجام مي دهد.

توضيح آنکه يک مسلماني که از طرفي دلش در فراق امام زمانش ذوب شده و از طرف ديگر انساني است که براي بدبختي همنوعانش در زمان غيبت آتش گرفته و هميشه مي سوزد و مي سازد، در روز عيد که مي بينيد همه خوشحال اند او داغش تازه مي شود، اوّل صبح زانوهاي غم را در بغل مي گيرد و براي آنکه چرا آنچه تنها و تنها سبب خوشحالي او است به او نرسيده، اشک مي ريزد.

شما حال يک عاشق دلسوخته اي که از معشوقش جدا افتاده را در نظر بگيريد، قطعاً متوجّه خواهيد شد که هر وقت همه مردم خوشحال ترند او محزون تر است، زيرا تنها چيزي که او را خوشحال مي کند وصال معشوقش مي باشد و او واجد آن جهت نشده است.

در اينجا فقط اسلام خواسته درد دل و راز و نياز عشّاق امام زمان عليه السلام را در قالب دعاي ندبه درآورد و با اين عبارات که با ادب بيشتر و طبق معارف الهيّه و صحيح ذکر شده به اين عدّه دستور دهد تا مبادا آنها وجود مقدّس حضرت بقيّةاللّه ارواحنا فداه را با الفاظي که معمولاً عشّاق با معشوقهاي مجازي خطاب مي کنند (از قبيل اشعار و غزليّات) خطاب کنند و شرائط ادب را رعايت نمايند.

و از طرفي چون مسلمانها در روزهاي عيد مخصوصاً اعياد بزرگ غالباً با هم اجتماع مي کنند و شايد وسائل تفريح و سرگرمي و غفلت از آنچه بايد بيشتر به ياد آن باشند، فراهم مي نمايند، پيشوايان دين خواسته اند که مسلمانها به وسيله خواندن دعاي ندبه و سائر ادعيه از محبوب حقيقي يعني حضرت بقيّةاللّه ارواحنا فداه فراموش ننمايند و بدانند که گمشده اي دارند و آنهائي که از آن حضرت غافل اند، در اين اجتماعات متذکّر وجود مقدّس آن حضرت گردند و به ياد او گريه کنند و از خدا تقاضاي ملاقات با او را نمايند.