چگونه ممکن است که يک نفر با داشتن بدن طبيعي، حدود هزار و دوي
اتّفاقاً از سؤالات بسيار پر اهميّت و در عين حال بسيار معمولي و داراي پاسخ آسان، همين پرسش است و چون در اينجا بايد روي سخن با دانشمندان باشد، زيرا پاسخ اين سؤال کاملاً متّکي به مسائل علمي است، بحث را از اينجا آغاز مي کنيم:
که آيا مرگ براي انسان موضوع غير طبيعي است و يا حيات دائمي و هميشگي غير طبيعي مي باشد؟
آيا حادثه و مرض و يا فشار روحي انسان را از پا در مي آورد يا بدون اينها هم انسان مي ميرد؟
مثلاً بر فرض اگر کسي توانست تمام حوادث و امراض و فشارهاي روحي را از خود دفع کند و اگر هم ناخودآگاه مرضي او را گرفت که مي خواست او را از پا درآورد، علاجش را بداند و فوراً آن را معالجه کند و جبران نمايد، باز هم مي ميرد؟!
فکر نمي کنم دانشمندان مدّعي باشند که انسان باز هم ممکن است بدون تمام اين جهات دچار مرگ گردد.
هيچ کس تا به حال ادّعاء نکرده که يک انسان بدون هيچ نقص و مرضي و بدون هيچ علّتي بميرد و يا حتّي سلولهاي بدنش فرسوده شود.
چون ما افراد بشر از بس دچار امراض مختلف و حوادث شده و مرده ايم يک مسأله غير طبيعي صددرصد از نظر ما طبيعي شده و زنده ماندن که طبيعي است براي ما غير طبيعي جلوه کرده است.
توضيح آنکه در عالم هر چيزي که ذاتاً بايد باقي باشد و اگر از بين رفت، علّتي داشته است، بقاء آن طبيعي و از بين رفتن آن غير طبيعي است.
بنابراين از شما سؤال مي کنيم که آيا وقتي فردي مي ميرد مردم از علّت مرگش مي پرسند يا اگر کسي زنده است از علّت زنده بودن او سؤال مي کنند؟!
آيا همين موضوع دليل بر غير طبيعي بودن مرگ براي انسان نيست؟ خواهيد گفت که طبيعت زندگي دنيا ايجاب مي کند که همه مبتلاء به امراض و يا حوادث مختلف گردند و از دنيا بروند به طوري که حتّي يک مورد هم استثناء ندارد.
در جواب مي گوئيم: درست است ولي علّت عمده اين جريان که به صورت طبيعي در آمده اين است که مردم اطّلاعي از کيفيّت ورود علل مرگ و حوادث ندارند و طبعاً نمي توانند آن را پيشگيري کنند. و يا اگر علّت مرگ به وجود آمد نمي توانند آن را دفع کنند.
ولي اگر کسي از آنها اطّلاع پيدا کرد و توانست علّت مرگ را رفع و دفع کند، باز هم امکان دارد که بميرد؟ مسلّم جواب منفي است.
بنابراين تا اينجا لااقل براي شيعيان بايد ثابت شده باشد که طول عمر حضرت بقيّةاللّه ارواحنا فداه يک جريان صددرصد طبيعي و عادي است.
ولي براي آنکه جمعي فکر نکنند که ما بي دليل مطلب فوق را ادّعاء کرده ايم، بايد به سه موضوع اشاره کنيم:
اوّل - مطالبي از دانشمندان و متخصّصين درباره تأييد آنچه را که ما بيان کرديم نقل نمائيم.
دوّم - جامعيّت علم امام عليه السلام را توضيح دهيم.
سوّم - حرام بودن کارهائي که براي بدن ضرر کلّي دارد شرح دهيم.