طبيعي است که هميشه انقلابها بوسيله افراد محروم و ضعيف اجتماع
همان طوري که گفتيد، هميشه حرکت انقلابي از طرف کساني که يا تحقير شده و يا حقوقشان ضايع گرديده و يا مظلوم واقع شده اند و به طور خلاصه مستضعف اند، تحقّق پيداکرده است.
ولي در انقلاب کبير حکومت واحد جهاني، چون وجود جمهوريهاي متعدّد و محدوديّتهاي فوق العاده که در جاي خود ذکر شد، روي همه مردم دنيا فشار آورده و حتّي مستکبرين هم اگر از جهت فکري روشن باشند، در حقيقت مستضعف اند، طبعاً اين انقلاب يکپارچگي خاصّي دارد.
امّا چيزي که هست در اين انقلاب مظلومين جنبه پيشگامي را عهده دار خواهند بود.
و چون به انسان کامل بيش از همه در محدوديّتهائي که جهّال به وجود مي آورند، فشار و ظلم وارد مي شود و لياقت بيشتري هم دارد، او است که رهبري انقلاب را به عهده خواهد گرفت.
طرفداران اديان بخصوص دين اسلام نجات مردمان ضعيفي را که به دست جنايتکاران بشري مبتلاء شده اند، مربوط به عدل پروردگار دانسته و معتقدند که نيروي خدائي در اين جَهِشها و عکس العملها به بشر ضعيف و بي پناه کمک مي کند.
قرآن کتاب آسماني مسلمانان با نقل شاهدي از تاريخ بني اسرائيل که زير شکنجه هاي قدرت فرعوني جانشان به لب آمده بود و به وسيله مصلحي به نام «موسي» دست تجاوزکارانه فرعون را از سر قوم بني اسرائيل کوتاه کرد، به موضوع فوق اشاره مي کند و مي گويد:
«و نريد ان نمن علي الّذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمّة و نجعلهم الوارثين».
(خدا خواسته است که مردم روي زمين را پيشوايان و وارث و مالک زمين قرار دهد).
دانشمندان علوم تجربي مي گويند: قانوني به نام (واکنش) يا عکس العمل وجود دارد که طبق اين قانون اگر چيزي را با فشار به زمين يا ديوار بکوبند، با نيروي مساوي همان نيرو ولي در جهت مخالف مواجه مي گردد که آن را در سمت مقابل به عقب بر مي گرداند از اين قانون استنتاجات فراواني در علوم مي شود.
دانشمندان علوم رواني معتقدند که اين قانون در مسائل رواني و اجتماعي تعميم بيشتري دارد و آن را مي توان منشأ اصلي انقلابها و تحوّلات دانست.
نتيجه اي که از اين قانون فوق العاده پر اهميّت (يعني جهش انقلابي) در اعصار گذشته، يا قانون کلّي طرفداران اديان (پشتيباني نيروي خدائي از مردمان مستضعف) يا واکنش رواني از نظر دانشمندان علوم تجربي و رواني مي گيريم اين است که عاقبت اين فساد و وحشتهاي عمومي و جهاني يک جهش و انقلاب اصلاحي جهاني خواهد بود.