بازگشت

آيا اميدي هست که روزي دنيا تحت فرمان منجي جهاني قرار بگيرد و


بدون ترديد يکي از بزرگترين خواسته هاي بشر آزادي و حريّت است.

انسان از روزي که در جهان به وجود آمده هميشه براي تحصيل آزادي کامل تلاش مي کرده است.

در گذشته که وسائل ارتباط جمعي در اختيار بشر تا اين حد نبود، يعني براي مسافرتها از هواپيماهاي قارّه پيما و براي رساندن پيام از راديو و تلويزيون استفاده نمي کردند، شايد مردم آن زمان مثل مردم زمان ما احساس احتياج و نياز به آزادي نمي نمودند، در آن زمان کساني که در يک مملکت و حتّي در يک شهر و قريه زندگي مي کردند گاهي شايد به فکر مسافرت به مملکت و يا شهر و قريه ديگر نمي افتادند.

ولي امروز همه آرزو دارند که لااقل دنياي خود را ببينند، بدون هيچ قيد و شرطي در روي کره زمين سير کنند، مرزهاي ممالک برداشته شود، همه مردم با هم برادر باشند، افراد هيچ مملکتي نسبت به مملکت ديگر خصومت نداشته باشند، منابع تحت الارضي بين همه مردم دنيا بالسّويه تقسيم شود، جنگها و خونريزيها از بين برود و مخارجي که بيهوده در اين راه صرف مي شود براي عمران و آبادي جهان مصرف گردد.

همه آرزو دارند که زمامداران خودسر از بين بروند و عدل و داد در بين مردم حکمفرما باشد، خودشان بکارند و خودشان درو کنند و به اصطلاح آقا بالا سر و فرمانده نداشته باشند.

زمامداران خودسر بگذارند فرهنگ جامعه رشد کند و هر کسي به حقّ خود قانع باشد و جز خدا که خالق آنها است کسي ديگر بر آنها حکومت نکند.

خوف و هراس از کسي نداشته باشند و هيچگاه چيزي جز خدا آنها را زير بار حاکميّت خود نکشد.

اينها قسمتي از خواسته هاي بشر است که متأسّفانه هر چه زمان به پيش مي رود، بشريّت از اينها محروم تر مي گردد.

ولي تاريخ نشان داده که در هر زمان روي بشر فشار زيادتري آمده با يک جهش انقلابي برنامه ها را به نفع خود تغيير داده است.

تاريخ انقلابهاي جهان همه گواه مدّعاي ما است.

زيرا اگر در تاريخ به علّت انقلابهاي جهان دقيق شويد، متوجّه مي گرديد که تمام انقلابها واکنش و عکس العمل فشارهائي بوده که بر روي گرده بشر مي آمده و آنها تا جائي که طاقت داشته اند صبر مي کردند، ولي وقتي طاقتشان بسر مي آمد با يک جهش و حرکت انقلابي تاج و تخت طاغوتهاي زمان خود را سرنگون مي نمودند.

به عنوان شاهد مدّعا به چند نمونه از اين حوادث تاريخي توجّه فرمائيد.

1 - فساد مذهبي و سياسي و آشفتگيهاي اقتصادي سبب شد که امپراطوري نيرومند ساسانيان در برابر قوم عرب که تازه در زيرلواي ديني گرد آمده و به ايماني محکم مسلّح شده بودند از پاي درآيد. [1] .

2 - پسران اميّه (بني اميّه) در دمشق بارگاه با جلال و شکوهي بر پا داشته بودند و عوايد بيت المال مسلمين که از راه جزيه و خراج به آنجا سرازير مي شد، به قدري آنان در فساد اخلاق و ظلم افراط کردند که به وسيله «ابومسلم خراساني» اين جهش اصلاحي پيدا شد و مردم مسلمان خود را از ظلم و ستمهاي آنان نجات دادند.

3 - انقلاب علمي اروپا (رنسانس) از قرن شانزدهم ميلادي به بعد بيشتر مربوط به فشارهائي که از طرف کليسا به دانشمندان وارد مي گرديد، بوده است.

کليسا در آن موقع به وسيله محکمه تفتيش عقائد و انگزيسيون اصرار زيادي داشت که اين دانشمندان به مطالب خشک مسيحيّت و معارف انجيل پاي بند باشند و از خود به هيچ وجه اظهار عقيده اي نکنند. [2] .

4 - انقلاب کبير فرانسه که در 14 ژوئيه 89 عليه السلام 1 ميلادي در پاريس روي داد، نتيجه استبداد و فشار شديدي بود که به مردم واردآمد.

«ويليام دويت» در کتاب «حوادث بزرگ تاريخ» مي نويسد:

گروهي از مردم که احساساتشان به منتها درجه طغيان رسيده بود مانند طوفان روي به زندان «باستيل» گذاشتند و پس از کشتن مدير زندان هفت تن از زندانيها را که در سياه چالهاي آن بود، آزاد ساختند.

مردم به دنبال سلاح همه جا را مي گشتند، ولي تصرّف قلعه باستيل علّت و نتيجه بسيار بزرگي داشت. «باستيل» مظهر استبداد و حکومت خودسري بود، در اين قلعه کساني که عقايد سياسيشان مخالف عقايد طبقات حاکمه بود، بدون محاکمه زنداني مي شدند، هيچ يک از آن هفت تن زنداني که آزاد شدند، زنداني سياسي نبودند، امّا تصرّف قلعه باستيل يا مظهر رژيم استبدادي و خودسر، سيل احساسات را که تا آن زمان در سينه ها محبوس بود، جاري ساخت و به دنبال خود يک رشته حوادث و انفجارهاي خونين آورد که معروف به انقلاب فرانسه شده است.

5 - انقلاب بر ضدّ بردگي از اوائل قرن نوزدهم ميلادي آغاز شده و رفته رفته به سراسر اروپا و آمريکا و ممالک ديگر سرايت کرد. با مختصر دقّت واضح مي شود که مربوط به اعمال ضدّ انساني و فجايع دردناکي که نسبت به بردگان انجام مي شد، مي باشد.

6 - انقلاب کمونيستي که در سال عليه السلام 191 به وسيله ل «نين» از شهر «سن پطرز بورگ» برخاست مربوط به استبداد فوق العاده حکومت «تزاري» و فشارهاي او به مردم شوروي بود.

7 - و خلاصه نجات هند از زير بار حکومت استعماري که «رابرت کلايو» اوّلين فرمانرواي انگليسي در آن کشور به وجود آورده بود مربوط به فشارهاي بيدادگران انگليسي بود.

8 - و بالأخره نهضتي که امروزه بر ضدّ تبعيضات نژادي در کشورهاي غربي شروع شده، مربوط به ستمگريهاي سفيدپوستان است.

9 - و در زمان ما انقلاب عظيم ملّت ايران عليه ظلم و ستمهاي رژيم 2500 ساله شاهنشاهي به خاطر بي عدالتيها و فشارهاي زمامداران و مسئولين رژيم پهلوي بود که مردم ايران را بر آن داشت که آنها را نابود کنند و مرجع بزرگ ديني را به عنوان رهبر انقلاب انتخاب نمايند.

طبق اين شواهد تاريخي و صدها نمونه ديگر مطمئن مي شويم که اگر مردم دنيا قدري از خواب گران برخيزند و متوجّه محدوديّتها و محروميّتهائي که از طرف ابرقدرتها به وجود آمده بشوند، با يک جهش انقلابي ريشه محدوديّت و فشار را از بيخ و بن بر مي کنند و خود را با يک حکومت واحد جهاني تطبيق مي دهند. و اين جهش بسيار نزديک به نظر مي رسد. زيرا تا حدّي مردم دنيا از خواب بيدار شده اند و آن چنانکه از بعضي احاديث استفاده مي شود، مردم ايران بايد انقلاب را شروع کنند که مي بينيم کرده اند. و مقدّمات حکومت واحد جهاني را فراهم نموده اند.


پاورقي

[1] کتاب «حوادث بزرگ تاريخ» از ويليام دويت.

[2] کتاب «حوادث بزرگ تاريخ.