بازگشت

مروري بر تاريخچه انديشه حکومت جهاني


اعتقاد به وجود يک کشور واحد جهاني که تمامي پهنه ي گيتي را شامل باشد، انديشه اي بود که بشر از ديرباز به آن توجه داشته است. منشأ وحدت تمامي بشر ناشي از وجود نظم و هماهنگي کامل در جهان آفرينش است که خداي منان آن را خلق کرده

و انسان نيز دريافته بود که جهت دست يابي به کمال و سعادت واقعي بايستي زندگي خود را بر مبناي يک نظم و هماهنگي اي پي ريزي نمايد و لذا اين نظم و هماهنگي را در قالب تشکيل يک نظام واحد که مي بايستي بر کل دنيا حاکم مي گرديد، پي گيري نمود.

مروري بر پيشينه ي تاريخي انديشه ي حکومت جهاني، اين واقعيت را نشان مي دهد که از گذشته هاي بسيار دور زمام داران آن روزگار براي ايجاد چنين نظامي تلاش هاي زيادي را بعمل آورده اند. مصر که قديمي ترين تمدن جهان است، دو مجموعه ي مستقل و متمايز از هم، به نام «مصر عليا» و «مصر سفلي» داشت که در حدود سال 3500 پيش از زادن مسيح وحدت يافتند و حکومت واحدي را بوجود آوردند. در بين النهرين هم نظير اين امر واقع شد. از «سومر» و «آکاد» دو گروه از حيث نژاد، مذهب و زبان مجزا بودنداما وحدتي را بوجود آوردند که نتيجه ي آن ايجاد «امپراطوري بابل» بود. هم چنين نخستين امپراطوري که بسيار وسيع بود «امپراطوري ايران» است که همانند امپراطوري مصر و بين النهرين در اثر وحدت دو گروه مادها و ايراني ها پديد آمده بود. [1] اگر چه برخي پيش از تحقق وحدت و تشکيل امپراطوري، مجزا و دشمن هم بودند و ليکن بر مبناي يک نياز فطري، با ايجاد وحدت و تشکيل حکومت واحدي توانستند در کنار يکديگر به زندگي همراه با صلح و آرامش خود ادامه دهند.

نظام هاييدرجهان بوجود آمدند که داراي آرمان هاي برون مرزي، جهان شمولي و فراملّي بودند. انديشه ي جهان شمولي اين نظام هادرايده و تفکري نهفته است که متفکران و انديشمندان آن ها، آن را خلق و ابداع کرده اند،وميتواند موجبات سازندگي، تجلي و تنعم کل سرزمين و مردمي که پذيراي آن اعتقاد، نظام و ايدئولوژي مي باشند، را فراهم آورد.

انديشمندان و متفکران بسياري از ديرباز انديشه ي حکومت جهاني را مطرح و از آن جانبداري کرده اند، و حتي تلاش هايي را براي تحقق آن بعمل آورده اند. از اين رو، نمونه هايي از آن ها در دو حوزه با عنوان «متفکرين کلاسيک و معاصر» مورد بررسي قرار مي گيرد.


پاورقي

[1] راسل، برتراند، آيا بشر آينده اي هم دارد؟، (ترجمه ي م. منصور)، مرواريد، تهران، 1344 ش، ص ص 172ـ166.