نتيجه گيري
از بحثهايگذشته به اين نتيجه رسيديم که حکومت واحد جهاني تفکري استکه درآينده تحقق خواهد يافت. روشن ترين دليل، اجماع و اتفاق نظر بشر، با تمامياديان، مذاهب و فرهنگ هايش، در برپايي چنين حکومتي ميباشد. يهود به ظهور «سلطنت» خود بر جهان اعتقاد دارند و نصارا به بازگشت«مسيح» نجات بخش معتقد هستند ومسلمانان نيز به ايجادحکومت واحد جهاني به وسيله ي شخصيتي مقدس بنام «مهدي» ايمان دارند. علاوه بر اين که در انديشه ي متفکران مغرب زمين نيز چنين اعتقادي وجود دارد. صرف نظر از درستي يا بطلان اين عقايد مهم ترين نتيجه اي که از آن ميتوان گرفت اين است که انديشه ي حکومت جهاني، تفکري زنده و پويا است که ريشه در فطرت و وجدان آدمي دارد.
اسلام آيين جهاني و تکميل کننده ي اديان الهي قبل از خود است که در
محدوده ي زمان، مکان و نژاد خاصي قرار نمي گيرد. رسالت پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) نيز براي بشارت و انذار به تمام انسانها است، و خدا آخرين پيامبروکامل ترين دين خود را به سوي انسان ها فرستاد تا آن را برهمه ي دين هاي قبلي چيره گرداند. بنابراين به اعتبار جهاني بودن اين دين و آيه ي شريفه ي: اِنَّ هذِهِ اُمَّتُکُمْ اُمَّةً واحِدَةً وَ اَنا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ [1] تمامي ملت هاي اسلامي موظف هستند وحدت و يکپارچگي خود را به منظور تشکيل «امت واحده» به ظهور برسانند تا جهان وطني به عنوان يکي از آرزوهاي ديرين بشر، به تحقق برسد. و از طرف ديگر، اسلام بر پايه ي يک نياز فطري بشر و با يک استدلال، بر اين اعتقاد است که اگر قرار است جامعه ي بشري به بهترين شيوه اداره شود و بشر روح صلح، امنيت و سعادت واقعي را به خود ببيند وراه رشد و تکامل را طي نمايد، راهش اين است که همه ي جهان تحت قانون واحدي آن هم مبتني بر قوانين آسماني اسلام، اداره شود. چراکه در اين مکتب مرزهاي ملي و قومي، رنگ و نژاد، فقير و غني وبه عبارتي امتيازهاي طبقاتي وجود ندارد، بلکه همه در چارچوب قانون اسلام از حقوق و امتيازهاي برابر برخوردارند. اسلام، از ابتدا نگاهش به همه ي انسان ها به عنوان يک خانواده بوده است: «کلکم من آدم و آدم من تراب» [2] همه يشما از آدم هستيد و آدم ازخاک. با اين ديدگاه همه ي انسان ها گذشته از مذهب، رنگ، نژاد و... از يک خانواده هستند و از ويژگي هاي بارز چنين نظام جهان شمولي عدالت فراگيرو امنيت کامل آن است.
در اين دين، مستضعفان جهاني با ايمان اسلامي و استقرار کامل وهمه جانبه ي ارزش هاي انساني، مدينه ي فاضله ي جامعه ي ايده آل را به وسيله ي شخصيتي مقدس و عالي قدر ـ که در روايت هاي اسلامي از او به «مهدي» تعبير مي شود ـ به تحقق خواهند رساند. در راستاي
چنين تفکري، نظام اجتماعي عادلانه اي برقرارميشودکه در پرتو آن کليه ي ستم ها و تبعيض ها از جامعه ي بشري ريشه کن گشته و عدالت جاي گزين آن مي شود. چنان که در روايت هاي زيادي به اين مسأله اشاره شده است:
«يَمْلاَُ اللهُ بِهِ الاَْرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً و جُوْراً» [3] ، خدا به وسيله ي او (حضرت مهدي (عج)) زمين را پر از عدل و داد مي کند پس از آن که از جور و ستم پرشده باشد.
علاوه براين که در چنين نظامي امنيت ـ که يکي از ضروري ترين مسايل حفظ و تداوم جامعه ي انساني است و از آرزوهاي طالبان صلح و آرامش بوده و هست ـ براي همه ي کساني که بخواهند زندگي شرافت مندانه و انساني داشته باشند به شکل مطلوب تأمين خواهد شد. وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً... [4] و دوران خوف آنان را به دوران امنيت تبديل مي کند.
حضرت امام خميني بنيان گذار انقلاب اسلامي ايران ـ که انديشه هاي ايشان برگرفته از قرآن کريم و سنت نبيّ مکرم اسلام و ائمه ي هدي (عليهم السلام) است ـ از آغاز نهضت اسلامي خويش با جهاني ساختن مبارزه با طاغوت، و ملت ايران را با ديگر توده هاي مسلمان بر ضد استعمارگران، به همراهي و همگامي وامي دارد تا زمينه براي پديد آمدن اتحاد ملل اسلامي در راستاي آماده سازي قيام جهاني حضرت مهدي (عج) فراهم گردد. نمود بارز چنين تفکري، حمايت و پشتيباني از مبارزات مردم فلسطين عليه صهيونيسم و انديشه ي صدور انقلاب اسلامي به فراسوي مرزهاي ايران مي باشد. از اين جهت تشکيل حکومت اسلامي در ايران هيچ گاه باعث نشد تا ايشان از حرکت در جهت تحقق آرمان جهاني اسلام باز ايستد و ساير ملت هاي اسلامي و مستضعف را به فراموشي بسپارد:
«ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهاي
اسلامي ميشکنيم و باصدور انقلابمان،که در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احکام محمدي است، به سيطره وسلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مي دهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي و مصلح کل و امامت مطلقه حق امام زمان ـ اروحنافداه ـ هموار مي کنيم». [5] .
بنابراين ايجاد حکومت واحد جهاني (وحدت جامعه ي بشري) مبتني بر قوانين اسلامي امري حتمي، بوده و از بشارت ها و وعده هاي قرآن کريم مي باشد. در اين نظام، تمامي سرزمين ها، کليه ي اديان و مذاهب و جميع ملت ها در يک سيستم واحد اداره شده، و تحت تدبير و هدايت قرار مي گيرند. چراکه اين نظام قادر است علاوه بر تأمين نيازهاي مادي و معنوي بشر، عدالت و امنيت را در جهان برقرار سازد.
پاورقي
[1] الأنبياء: 21 / 92. يعني: همانا اين است ملت شما، ملتي يگانه و منم پروردگار شما پس مرا بپرستيد.
[2] المجلسي، [العلامة] محمدباقر، بحارالانوار، ج 67، ص 287.
[3] نظام جهاني (جزوه درسي)، معاونت آموزشي سازمان عقيدتي سياسي وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح، تهران، 1376 ش، ص 172.
[4] النور: 24 / 55.
[5] خميني، [امام] سيد روح الله، صحيفه نور، ج 20، ص 132.