بازگشت

وضعيت فکري


شيعه در اين دوره به لحاظ فکري - عقيدتي از جايگاهي شايسته برخوردار است، چه اين که طرح مذهب به وسيله صادقين عليهاالسلام ريخته شده و احاديث، در شکل «اصول» و «جوامع» نگهداري شده اند [1] و معيارهاي شناسايي احاديث و تهذيب آنها توسط ائمه ديگر عليهم السلام به دست آمده، همان طور که شيوخ و شاگردان و اصحابي تربيت شده اند [2] تا هم کارگشاي حوادث باشند و هم از کيان اعتقادي و فقهي شيعه در برابر فرقه ها و گروه هاي مختلف، به خصوص اهل سنت که از حمايت و پشتيباني خلفا نيز برخوردار بودند؛ دفاع کنند.

حفظ اسلام و فرهنگ وحي و نگهداري آن از دستبرد حوادث و منحرفان از جمله وظايف امام است. روشنگري ها و موضع گيري هاي به جاي عسکريين عليهماالسلام در برابر انحرافات فکري جامعه از «صوفيه» و «واقفيه» گرفته تا «مفوضه»، «ثنويه»، «غلات» [3] و...، و پاسخگويي به مسائل فقهي و مشکلات فکري و دور کردن شيعيان از در افتادن در وادي هاي بيهوده و توان سوز «المحنة»، از ويژگي هاي بارز اين دوره است.

امام هادي عليه السلام در پاسخ سؤ ال يکي از شيعيان در مورد مخلوق بودن قرآن، چنين نوشت: بسم الله الرحمن الرحيم، خداوند ما و تو را از دچار شدن به اين فتنه حفظ کند در اين صورت بزرگ ترين نعمت را بر ما ارزاني داشته است و گرنه هلاکت و گمراهي است؛ به نظر ما بحث و جدال درباره قرآن (که مخلوق است يا قديم) بدعتي است که سؤ ال کننده و جواب دهنده در آن شريکند؛ زيرا پرسش کننده دنبال چيزي است که سزاوار او نيست و پاسخ دهنده نيز براي موضوعي بي جهت خود را به زحمت و مشقت مي افکند که در توان او نمي باشد.

خالق، جز خدا نيست و به جز او همه مخلوقند، قرآن نيز کلام خدا است، از پيش خود اسمي براي آن قرار مده که از گمراهان خواهي گشت. خداوند ما و تو را از مصاديق سخن خود قرار دهد که مي فرمايد: «متقيان کساني هستند که در نهان از خداي خويش مي ترسند و از جزا بيمناکند». [4] .

از ديگر اقدامات مهم عسکرين عليهماالسلام در اين دوره، ايجاد آمادگي فکري در شيعيان براي ورود به عصر غيبت بود، از جمله اين اقدامات، روايات فراوان آنان در مورد فرا رسيدن غيبت، بشارت به ولايت حضرت «حجت» [5] و ارجاع شيعيان به وکلا [6] و تاءييد برخي از کتب فقهي و اصول روايي [7] و بالاخره کم کردن تماس مستقيم شيعيان با آنها بود، به طوري که حتي در شهر «سامرا» به مراجعات و مسائل شيعيان از طريق نامه يا توسط نمايندگان خويش پاسخ مي دادند و بدين ترتيب آنان را براي تحمل اوضاع و شرائط و تکاليف عصر غيبت و ارتباط غير مستقيم با امام، آماده مي ساختند. [8] .

همچنان که خواهيم ديد، اين همان روشي است که بعدا امام دوازدهم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در زمان «غيبت صغري» در پيش گرفت و شيعيان را به تدريج براي دوران «غيبت کبري» آماده کرد.


پاورقي

[1] محمد بن معروف هلالي مي گويد: به حيره نزد جعفر بن محمد صادق عليه السلام رفتم از کثرت مردمي که دور آن حضرت جمع بودند نمي توانستم خدمت ايشان برسم تا اين که روز چهارم مرا ديدند و به خود نزديک کردند. پس از اين که مردم متفرق شدند به قصد زيارت قبر اميرالمؤ منين رفتند و من هم به دنبال ايشان رفتم و سخنانشان را مي شنيدم. (تاريخ فقه و فقها، دکتر گرجي، ص ‍ 115، به نقل از: رجال نجاشي).

حسن بن علي زياد و شاء به ابن عيسي مي گفت: من در اين مسجد (کوفه) 900 شيخ را ديدم همه مي گفتند: حد ثني جعفر بن محمد عليه السلام. (همان).

حافظ ابوالعباس بن عقده همداني کوفي (333ه‍) کتابي در نام هاي کساني که از حضرت صادق عليه السلام حديث روايت کرده اند تصنيف کرده که در آن 4000 نفر معرفي شده اند. (همان).

در دوره صادقين عليهماالسلام نقل روايت و تدوين حديث در بين شيعه آن چنان وسعت يافت که در هيچ عصر و دوره و در هيچ مذهبي اين طور وسعت نيافته است. (ر. ک تاريخ التشريع الاسلامي، دکتر عبدالهادي الفضلي، ص 202-204)، اين عصر را عصر انتشار علوم آل محمد عليهم السلام ناميده اند. (همان ص 95).

[2] براي اطلاع از تعداد و اسامي شاگردان و اصحاب عسکريين عليهم السلام ر. ک: تاريخ التشريع الاسلامي، دکتر عبدالهادي الفضلي، ص 183-211.

شيخ طوسي، تعداد شاگردان امام هادي عليه السلام را در زمينه هاي مختلف علوم اسلامي 185 نفر مي داند. در ميان اين گروه شخصيت هاي برجسته اي؛ مانند فضل بن شاذان، حسين بن سعيد اهوازي، ايوب بن نوح، ابو علي (حسن بن راشد)، حسن بن علي ناصر کبير، عبدالعظيم حسني و عثمان بن سعيد اهوازي به چشم مي خورند که برخي از آنان داراي آثار و تاءليفات ارزشمندي در زمينه هاي مختلف علوم اسلامي هستند (رجال، طوسي، ص 409-429)، و نيز ر. ک: حياة الامام الهادي، باقر شريف قرشي، ص 170-230.

برخي از محققان تعداد اصحاب و روات امام عسکري عليه السلام را تا 213 نفر برشمرده اند. (ر. ک: حياة الامام العسکري عليه السلام، محمد جواد طبسي، ص 345-413.

صاحب «اعيان الشيعه» نيز مي گويد: فقد روي عنه (الامام العسکري) من انواع العلوم ما ملابطون الدفاتر. «علوم و دانش هاي گوناگوني که از آن حضرت نقل شده، صفحات کتاب ها را پر ساخته است.»، (اعيان الشيعه، ج 1، ص 40).

[3] ر. ک: حياة الامام العسکري عليه السلام، محمد جواد طبسي، ص 287-295.

[4] توحيد، صدوق، ص 224.

[5] ر. ک: حياة الامام العسکري عليه السلام، محمد جواد طبسي، ص 316.

[6] همان، ص 324.

[7] همان، ص 325.

[8] همان، ص 324.