بازگشت

عياشي


عياشي، سيره مشترک همه خلفاي عباسي بود. [1] داستان هاي خوشگذراني و بساطهاي عياشي و بزم هاي شبانه خلفاي عباسي رسواتر از آن است که احتياجي به استشهاد و نمونه داشته باشد؛ زيرا کتاب هاي تاريخ و ادب [2] مشحون از اين گونه شواهد است [3] «خلفاي عباسي» بيشتر دوران زندگي ننگين خود را ميان جام هاي شراب و آغوش ‍ کنيزان زيبا به سر مي بردند. بهترين هديه براي آنان، شراب ناب بود و کنيزان ماهرو. [4] «تنوخي» قاضي «بصره»، وضع خليفه عباسي زمان خود را چنين وصف مي کند:



نشا بين طنبور وزق و مزمر

و في حجر شاد او علي صدر ضارب [5] .



«خليفه ميان تار و طنبور، باده و عود و در دامن خواننده اي، و يا بر روي سينه نوازنده اي به سر مي برد.»

بسياري از شاعران، مجالس ميگساري خلفا را به شعر آورده اند [6] به نوشته «مسعودي»، «متوکل» غرق در کام جويي و شراب بود و 000 /4 کنيز در کاخ خود داشت که از همه آنها کام گرفته بود. [7] .

او خيره سري و وقاحت را تا آنجا رساند که، امام هادي عليه السلام را نيمه شب به اجبار به بزم شبانه خود کشاند و در حالي که مشغول باده گساري بود جامي در دست داشت به حضرتش تعارف کرد، امام عذر آورد فرمود: «گوشت و خون من هرگز به شراب آلوده نشده، مرا معاف بدار»، «متوکل» از خواسته خود دست کشيد، اما از امام به اصرار خواست که شعري براي او بخواند و امام به ناچار شعري خواند که «متوکل» و همه اهل مجلس را به گريه واداشت و بزم عيش را به سوگ کشاند. [8] .


پاورقي

[1] شايد تنها بتوان «المتهدي بالله» (255-256 ه‍) را از اين روش مستثنا کرد. او مي گفت: «در ميان خلفاي اموي لااقل يک فرد پاکدامن (عمر بن عبدالعزيز) وجود داشت، براي من بسيار شرم آور است که در ميان ما کسي مانند او نباشد.» (تاريخ الخلفاء، سيوطي، ص 361.)

مسعودي در مروج الذهب، ج 4، ص 189، از قول او نقل مي کند که همواره مي گفت (کان يقول): «يا بني هاشم! دعوتي حتي اسلک مسلک عمر بن عبدالعزيز فاکون فيکم مثل عمر بن عبدالعزيز في بني اميه» دکتر شوقي ضعيف، مي گويد: گويا همين سيره خوب او باعث رنجش ترک ها بوده. از اين رو، او را خلع، برادرش معتمد را روي کار آوردند. (العصر العباسي الثاني، ص 17).

[2] ر.ک: الاغاني، در شرح حال شعراي اين دوره به خصوص ابونواس (145-198 ه‍)؛ تاريخ الادب العربي (العصر العباسي الثاتي) دکتر شوقي ضعيف، ص 443-472؛ تاريخ ادبيات زبان عربي، حنا الفاخوري، ترجمه دکتر عبدالمحمد آيتي، ص 296-315، نيز، ص 327 در شرح حال «حسين بن ضحاک» (162-250 ه‍).

[3] ر.ک: الکامل، ج 6-7؛ تاريخ الاسلام، دکتر حسن ابراهيم حسن، ج 2 و 3؛ تاريخ الخلفا، سيوطي.

[4] ر.ک: تحليلي از زندگي امام هادي عليه السلام؛ باقر شريف قرشي، ترجمه محمد رضا عطايي، ص 477 و 178.

[5] همان، ص 476.

[6] همان، ص 477-478.

[7] مروج الذهب، ج 4، ص 122؛ تاريخ الخلفا، ص 349-350.

[8] مروج الذهب، ج 4، ص 94؛ مرآة الجنان، ج 4، ص 159، مآثر الانافة في معالم الخلافة، ج 1، ص ‍ 231، تاريخ ابن خلکان، ج 2، ص 434.