سيرت اقتصادي
1 - تنعم فيه امتي نعمة لم ينعموا مثلها قد تؤ تي الارض اکلها و لاتدخر منهم شيئا و المال يومئذ کدوس، يقوم الرجل فيقول: يا مهدي اعطني. فيقول: خذ. [1] .
در آن زمان، امت من چنان از نعمت برخوردار شوند که هرگز امتي آن چنان از نعمت برخوردار نشده باشد، سرتاسر زمين محصول دهد و هيچ چيز را از آنان دريغ ندارد و اموال، انبوه شود. هر کس نزد مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) آيد و بگويد: به من مالي ده، او بي درنگ مي گويد: بگير.
2 - و يذهب الربا [2] .
در دولت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) رباخواري از بين مي رود.
3 - و ياءمرهم بعمران المدن. [3] .
مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به کارگزاران خود در تمامي بلاد فرمان مي دهد که شهرها را آباد سازند.
4 - و تعمر الارض و تصفو و تزهو. [4] .
زمين به وسيله مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) آباد، خرم و سرسبز مي شود.
5 - و تظهر له الکنوز و لا يبقي في الارض خراب الا يعمره [5] .
تمام معادن و گنج هاي زير زميني در حکومت او آشکار و استخراج مي شود و در روي زمين مخروبه اي باقي نمي ماند، مگر آن که به وسيله آن حضرت آباد مي شود.
6 - و تخرج الارض نباتها و يعطي المال و تکثير الماشيه [6] .
زمين همه نباتات خود را مي روياند و دام ها فراوان مي شوند.
7 - ترسل السماء مدرارا و لم تدخر الارض شيئا من نبات. [7] .
به هنگام ظهور آن حضرت، آسمان باران فراوان دهد و زمين هيچ روييدني را در دل نگاه نمي دارد.
8 - يقسم المال و لا يعده. [8] .
اموال را بدون آن که شمارش نمايد، تقسيم مي کند.
9 - اذا قام قائمنا اضمحلت القطائع فلا قطائع [9] .
زماني که «قائم» ما قيام کند، قطايع زمين هايي که زمامداران و حکام جور در مالکيت خود در آورده و يا واگذار کرده اند از بين مي رود، به طوري که ديگر قطايعي در ميان نخواهد بود.
10 - يسوي بين الناس حتي لاتري محتاجا الي الزکاة. [10] .
مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اموال را ميان مردم چنان به تساوي قسمت مي کند که ديگر نيازمندي يافت نمي شود تا به او زکات دهد.
پاورقي
[1] پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله، سنن ابن ماجه، تحقيق، محمد فؤ اد عبدالباقي، ج 2، ص 1366؛ بحارالانوار، ج 51. ص 88.
[2] امام صادق عليه السلام، منتحب الاثر، ص 474.
[3] امام صادق عليه السلام امام المهدي، ص 371 (به نقل از: روزگار رهايي، ج 2، ص 650).
[4] امام باقر عليه السلام، منتخب الاثر، ص 157.
[5] منتخب الاثر، ص 482.
[6] پيامبر اکرم صلي الله و اله و سلم، بحار الانوار، ج 52، ص 315.
[7] پيامبر اکرم الزام الناصب، ص 163، بحار الانوار، ج 52، ص 83 (با اندکي تفاوت).
[8] صحيح مسلم به شرح النووي، ج 18، ص 39.
[9] پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله، بحارالانوار، ج 52. ص 309.
[10] امام باقر عليه السلام، بحارالانوار، ج 52. ص 390.