بازگشت

نهاد مرجعيت و تداوم خط امامت و رسالت


اسلام، ديني است جامع، کامل، جهاني و ابدي. [1] جامعيت اسلام به معناي توجه به تمام ابعاد وجودي انسان در تمام مراحل زندگي است. پس ‍ در اين نگرش، جامعه نيز، چون فرد مورد توجه است و دنيا همچون آخرت. بنابراين، بهترين برنامه مناسب را براي انسان به ارمغان آورده و کمال بشريت را به مبارزه و تحدي طلبيده است.

جهاني بودن و جاودانگي (ابديت اسلام) نيز مساءله رهبري را حياتي ترين بخش از نظام اسلام قرار مي دهد.

با توجه به پيش بيني هاي پيامبر صلي الله عليه و آله از آينده جامعه اسلامي و ايمان آوردن آيندگان به آرمان هاي والاي اسلام و توجه دادن به امامت 12 امام پس از او، و غيبت طولاني دوازدهمين امام، ناچار براي تضمين تداوم رهبري اسلامي که بايد حافظ و پاسدار تمام ارزشهاي انقلاب باشد - در عصر غيبت کبري - بايد براي امام غايب جايگزين و قائم مقامي باشد تا کمال، جامعيت و جاودانگي اسلام مورد مخاطره قرار نگيرد.

بنابراين، «رهبري» در عصر غيبت امام معصوم عليه السلام اصلي منطقي و معقول، و نهادي عقلائي و بسيار ضروري و هماهنگ با اصول اوليه اسلام است.

انکار چنين نهادي در متن دين و شريعت، انکار کمال، جامعيت و توانائي شريعت در اداره امور زندگي جوامع بشري است.

مرجعيت فقيه با کفايت و جامع شرايط، بهترين فرض ممکن در صورت غيبت امام معصوم عليه السلام مي باشد. به همين دليل نهاد مرجعيت در متن تعليمات دين؛ يعني قرآن و سنت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و معصومين عليهم السلام و سيره مبارک آنان، مطرح بوده و عملا نهاد مرجعيت را در جامعه اسلامي تاءسيس و عينيت بخشيده و مشکل و معضل جامعه اسلامي را در عصر غيبت تا حدود زيادي برطرف نمودند و شيعه، به برکت چنين نهادي در طول تاريخ پرپيچ و خم و با بدترين شرايط اجتماعي و حکومتي، در بهترين وضعيت فکري، علمي و سياسي قرار داشته است.

آيه مبارکه «نفقه و انذار» [2] و آيه «سوال از اهل ذکر» [3] خط کلي شريعت را در فهم و فراگيري احکام دين از متخصصان مطرح نموده و آيه حکومت دين توسط انبيا و اوصيا «ربانيون و احبار» (علما و دانشمندان) [4] مرجعيت سياسي خط علم و فقاهت را که در پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان عليهم السلام و فقهاي جامع شرايط متبلور مي باشد، تشريع و تقنين نموده است.

روايات وارده از پيامبر صلي الله عليه و آله نيز علما را وارثان انبيا دانسته و فقها و امانتداران پيامبران و حاکمان بر مردم و اميران قرار داده است. [5] .

روايات وارده از معصومين عليهم السلام نيز لزوم تقليد از فقها و مرجعيت علمي و ديني آنان را ياد کرده [6] و آنان را حاکم و حجت بر مردم قرار داده است، و عملا مردم را در طول مدت دو قرن و نيم بر همين مسلک تربيت نموده و بزرگ ترين مشکل عصر غيبت را عملا چاره انديشي کرده است.

نهاد وکالت و نيابت در عصر «غيبت صغري» فعالترين و مهمترين نهاد متصل و مربوط به نهاد امامت امام معصوم عليه السلام بوده و حلقه وصل ميان عصر حضور و عصر غيبت به شمار مي رود.

لذا تمام وظايف ممکن و لازم براي يک رهبر در عصر حضور، به نايب و وکيل خاص با عام محول گشته و به تناسب شرايط زماني و مکاني موجود، فقيهان، همچون امامان معصوم عليهم السلام وارد ميدان عمل شده و کم و کيف مسائل را بررسي کارشناسانه نمودند. در شرايط تقيه به گونه اي، و در شرايط غير تقيه به گونه اي ديگر عمل کرده اند.

تبيين و تبليغ دين، رفع شبهات فکري و اعتقادي و رفع مشکلات علمي، سياسي و قضائي از اولين وظايف مراجع بوده و در طول تاريخ، مرجعيت شيعه در عصر «غيبت کبري» انواع تاءليفات در علوم مختلف داشته اند. اسناد تاريخي، گوياي حضور فعال آنان در صحنه هاي علمي و سياسي است.


پاورقي

[1] جامعيت و کمال در آيه مبارکه اليوم اکملت لکم دينکم... آمده است، جهاني بودن در آياتي چون هدي للعالمين و ابديت، از آيه خاتميت و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه روشن مي شود.

[2] توبه، آيه 125.

[3] انبياء، آيه 7.

[4] مائده، آيه 44.

[5] ر. ک: ولايت فقيه، امام خميني قدس سره الشريف.

[6] همان.