بازگشت

مراحل فعاليتهاي سياسي و انواع آن در هر مرحله


به طور طبيعي فعاليت ها و مبارزات سياسي از انتقاد و اعتراض شروع مي شود و در صورت مساعد بودن شرايط، اين اعتراض به تناسب درجه انحراف از وضع مطلوب، و درجه مقاومت منحرفين و ايستادگي بر سر مواضع انحرافي خود و به تناسب درجه ستمگري و سلب حقوق طبيعي افراد، يک سير صعودي به خود مي گيرد و از يک برخورد سرد و ساده به برخوردي خصمانه و تند تبديل مي گردد تا جائي که جز خون و شمشير و قيام مسلحانه چاره اي براي علاج انحراف نباشد، و چنانچه شرايط مساعد نبود، حرکات سياسي مخفيانه و نيمه مخفيانه تشکيل مي گردد.

به تناسب قدرت جذب نيرو و فراگير شدن فرهنگ اعتراض در جامعه، مخفي کاري و حرکات زيرزميني درجه بندي مي شوند تا به حدي برسند که بتوانند صداي خود را آشکار کنند و از نابودي و تصفيه ايمن گردند.

شيعه در طول 14 قرن مبارزه سياسي پي در پي براي رساندن اسلام به مرحله حاکميت و استقرار نظام سياسي اسلامي در قرن هاي گذشته و با يک ديد کلي از سه مرحله کلي گذر کرده است:

1 - مرحله «تقيه» و ايجاد تشکيلات پنهان براي مبارزه با طاغوت ها و طاغوتچه ها.

2 - مرحله مبارزه سياسي علني منهاي تشکيل نظام سياسي اسلامي.

3 - مرحله مبارزه سياسي علني با تشکيل نظام سياسي اسلامي.

در هر يک از مراحل سه گانه حرکات سياسي، گاهي مسلحانه و گاهي غير مسلحانه عمل مي کرده اند. و گاهي مبارزه مثبت و گاهي مبارزه منفي را پيشه خود مي ساختند.

مبارزات غيرمسلحانه؛ چون: احتجاج، مناظره، تبليغ حقايق، کشف واقعيت هاي تلخ و پرده برداشتن از انحرافات خطاهاي کارگزاران و مسؤ ولان نظام يا انحرافات مهاجمان و سلطه گران. همچنين عضوگيري و کادرسازي براي گسترش نيرو، تعميم فرهنگ اعتراض و مبارزه، و تاءييد غير مستقيم فعاليتهاي مسلحانه نيز مي تواند در اين نوع مبارزات قرار گيرد.

فعاليتهاي مسلحانه؛ چون: تاءسيس يک نهضت انقلابي مسلح و تعيين رهبري آن، يا تاءييد و حمايت از آن به طور مستقيم مي باشد.

مقاطع تاريخي مربوط به مراحل سه گانه مبارزات سياي در طول تاريخ فعاليت هاي سياسي علماي شيعه مي تواند بدين نحو مورد تبيين قرار گيرد.

مرحله اول:

اين مرحله از لحاظ تاريخي تقريبا - به جز چند مورد - از ابتداي تسلط خلفا بر منصب حکومت پس از پيامبر صلي الله عليه و آله تا اوايل دوران «غيبت کبري» در قرن چهارم هجري طول کشيد.

مرحله دوم:

«تشيع» در اين مرحله در صحنه سياست حضوري جدي داشته و دولتهاي انقلابي شيعي زمينه را براي تبليغ اعتقادي و سياسي «تشيع» فراهم نمودند و از اواخر قرن سوم آغاز، و در قرن چهارم و پنجم اين مرحله تداوم داشت، ولي يک نظام سياسي شيعي استوار و پايدار در اين برهه نمي بينيم.

پس از اين دوره، دوره فروپاشي دولت هاي انقلابي در برابر تهاجم «مغول» ها به جهان اسلام و ظهور مجدد «تشيع» نه به عنوان يک نظام سياسي، بلکه به عنوان يک مذهب مورد قبول برخي حاکمان «مغول» در ايران بوده است.

مرحله سوم:

و آن مرحله اي است که «تشيع» به عنوان يک مذهب رسمي در چارچوب يک نظام سياسي مورد قبول در جهان و در صحنه بين المللي مطرح شد و با استمرار حکومت هاي مختلف که همگي «تشيع» را به عنوان يک اصل مسلم و حياتي براي قدرت خود مي ديدند، همواره به عنوان يک نظام سياسي در طول 5 قرن (از قرن 19 تا 14) و تاکنون حضور جدي در جهان داشته است.