بازگشت

وکلاي خائن و مدعيان دروغين وکالت


همان گونه که در فصل پيشين اشاره شد، در دستگاه وکالت شاهد بروز بعضي از جريانات انحرافي هستيم که ناشي از انگيزه هاي مختلف بوده است. اين جريانات را مي توان به دو گروه عمده تقسيم کرد: نوعي انحراف در ميان کساني مشاهده مي شود که قبلا توسط يک امام عليه السلام به عنوان وکيل منصوب، ولي بعدا به فساد و خيانت گرائيده، و نوع ديگر انحراف در ميان کساني است که اصلا سابقه وکالت، نيابت و بابيت نداشته اند، ولي به خاطر انگيزه هايي به دروغ خود را وکيل و نايب امام عليه السلام خوانده و مدت زماني عده اي را به دور خود جمع کرده و سرانجام رسوا شده اند. اين دو جريان هم در عصر «غيبت صغري» و هم در ادوار پيش از شکل گيري «سازمان وکالت» به چشم مي خورد، گرچه به نظر مي رسد در عصر «غيبت صغري» دامنه وسيع تري يافته است، و شايد علت آن، عدم حضور امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و احاله امر به وکلا و سفيران در اين عصر بود که زمينه را بري فرصت طلبي اين دسته از افراد آماده مي ساخت.

شناخت تفصيلي مربوط به اين دو جريان، مستلزم شناخت چهره هايي از است که سردمدار اين دو جريان انحرافي بوده اند، لذا در آغاز به بيان جريان اول؛ يعني خيانت و فساد در بين وکلاي ائمه عليهم السلام، شناخت شخصيت هاي مربوط، انگيزه آنان و سرانجام شان مي پردازيم و در قسمت بعد به حول و قوه الهي جريان دوم را بررسي مي نمائيم.