بازگشت

زدودن شک و حيرت مردم درباره وجود امام مهدي


با توجه به شرايط سياسي در آغاز «غيبت صغري» شيعيان از وجود فرزند براي امام عسکري عليه السلام بي خبر، و در حيرت بودند، چرا که جو اختناق، حاکم بود و اگر امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در خفا به سر نمي برد، در همان آغاز حضرت را مي کشتند، در سال (260 ه -) که امام عسکري عليه السلام رحلت نمود، تنها افراد خاصي از وجود امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) باخبر بودند. مهم ترين وظيفه اي که «نواب اربعه» به ويژه سفير اول؛ يعني «عثمان بن سعيد عمري» برعهده داشت، اين بود که براي شيعيان ثابت کند، امام عسکري عليه السلام فرزندي دارد که اکنون امام است و او نايب خاص آن حضرت مي باشد.

«عثمان بن سعيد عمري» با اعتمادي که از سوي دو امام هادي و عسکري عليهماالسلام به دست آورده بود و بزرگان شيعه اماميه به صداقت و درستکاري وي اعتقاد داشتند، توانست در اين زمان حساس شک مردم را درباره وجود و امامت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بزدايد و نيز براي آنان ثابت کند که وي به درستي وکيل خاص از «ناحيه مقدسه» است. گاهي هم اين منزلت و درستکاري و اعتماد مردم به او، براي زدودن شک و حيرت کافي نبود، و از «عثمان بن سعيد عمري» دلايل صدق ادعاي او مي خواستند، و از کرامت و شبه معجزه مطالبه مي کردند و «عثمان» نيز از «ناحيه مقدسه» دلايلي ارائه مي داد و آنان به وجود و امامت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و نيز وکالت خاصه وي معتقد مي شدند.

«محمد بن يعقوب» از «سعد اشعري قمي» در اين رابطه روايتي بدين مضمون نقل مي کند:

«حسن بن نضر» که در ميان شيعيان قم جايگاه ويژه اي داشت، بعد از رحلت امام عسکري عليه السلام در حيرت بود. او «ابوصدام» و عده اي ديگر تصميم گرفتند که از امام بعدي جويا شوند. «حسن بن نضر» به نزد «ابو صدام» رفت و گفت: امسال مي خواهم به حج بروم. «ابوصدام» از او خواست که اين سفر را به تعويق انداز، ولي «حسن بن نضر» گفت: نه، من خوابي ديده ام و بيمناکم. بنابراين، بايد بروم. قبل از حرکت به «احمد بن يعلي بن حماد» درباره اموال متعلق به امام عليه السلام وصيت کرد که اين اموال را نگه دارد تا اين که جانشين امام عسکري عليه السلام مشخص شود. به «بغداد» رفت و در آنجا از سوي «ناحيه مقدسه» توقيعي به دستش رسيد، و به امامت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و نيز به وکالت خاصه «عثمان بن سعيد عمري» مطمئن شد.» [1] .

در دوره «عثمان بن سعيد عمري» که آغاز «غيبت صغري» بود اين وظيفه بيشتر بر دوش وي سنگيني مي کرد؛ چرا که در زمان نيابت ديگر سفرا مساءله امامت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و نيابت سفيران تا حدودي براي شيعيان ثابت شده بود.

در دوره نيابت «محمد بن عثمان» هم تا حدودي مساءله زدودن شک و حيرت از وجود امام (عجل الله تعالي فرجه الشريف) وجود داشت، به همين جهت در اين باره از «محمد بن عثمان» نيز رواياتي نقل شده است. [2] .


پاورقي

[1] الکافي، ج، 517 - 518.

[2] الکافي، ج 1، ص 329 - 331؛ کمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ج 2، ص 425 و 340؛ تاريخ سياسي عصر غيبت امام دوازدهم عليه السلام، دکتر جاسم حسين، ص 143 و 144؛ الغيبة، شيخ طوسي، ص 221 - 222.