بازگشت

ارتباط با واسطه و غير مستقيم


ارتباط با واسطه يک اصل در «سازمان وکالت» بود چرا که اين سازمان به جهت ظلم عباسيان نمي توانست آشکارا و آزادانه فعاليت کند. بنابراين، بايد در ارتباط با مردم از راه هاي استتاري بهره مي گرفت و اين، در شکل «ارتباط غيرمستقيم» سازگاري دارد.

در اين ارتباط وکلا نقش واسطه را عهده دار بودند، مردم خواسته هاي خود را با وکلا در ميان مي گذاشتند و يا وجوهات شرعي خود را به آنان مي پرداختند. و وکلا آنها را به سفير و نائب امام (عجل الله تعالي فرجه الشريف) منتقل مي کردند و با واسطه سفير از ناحيه مقدسه پاسخ پرسشهاي خود را دريافت مي داشتند. در اين ارتباط سفير به منزله راءس ‍ هرم، وکلا و خواص وسط و بدنه هرم، و مردم به منزله قاعده هرم با هم در ارتباط بودند.

اين ارتباط هرمي در آغاز تقريبا در بين شيعيان «بغداد» برقرار بود و سپس فراگير شد. «ابي جعفر، محمد بن عثمان»، در «بغداد» 10 وکيل داشت که از جمله آنان «حسين بن روح» بود، اين عده به ظاهر وکيل شخصي «ابوجعفر، محمد بن عثمان» در امور تجارتي بودند، ولي در واقع وکيل در اموال امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بودند. و براي «سازمان وکالت» شيعي فعاليت مي کردند.

در آغاز کار حتي عالمان برجسته شهرستانها از جانشيني امام عسکري عليه السلام اطلاعي نداشتند؛ مثلا بنا به روايت «مجلسي» در «بحارالانوار» و «شيخ طوسي» در کتاب «الغيبة»، «محمد بن ابراهيم مهزيار اهوازي» بعد از رحلت امام عسکري عليه السلام امام زمان، حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را نمي شناخت، او بعد از چند سال از رحلت امام يازدهم عليه السلام گذشته بود به منظور شناخت جانشين آن حضرت به عراق مسافرت نمود. [1] .

در «دينور» مردم بعد از گذشت يکي دو سال از رحلت امام عسکري عليه السلام متحير بودند که وجوهات شرعي را به چه کسي بدهند. به نزد «احمد بن محمد دينوري» رفتند، او گفت: ياقوم هذه حيرة و لا تعرف الباب في هذاالوقت، (اي مردم الان وضع معلوم نيست، نمي دانيم سفير و نايب خاص حضرت در اين وقت چه کسي است.) [2] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 51، ص 310، الغيبة، شيخ طوسي، ص 195؛ تاريخ الغيبة الصغري، ص 91.

[2] همان.