بازگشت

آزادي از يوغ بيعت با طاغوت هاي زمان


در برخي از روايات اسلامي آمده است: علت و حکمت غيبت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اين است که، آن حضرت با وجود غيبت از يوغ بيعت با طاغوت هاي زمان آزاد مي شود و تعهد و بيعت با هيچ حاکمي را برعهده ندارد، تا بتواند در زمان قيام خود آزادانه تلاش کند. ديگر امامان از روي تقيه حکومت ها را به رسميت مي شناختند، ولي امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مامور به تقيه نيست. از اين رو، با حکومت ها و طاغوت هاي زمان بيعت نمي کند، و اگر غيبت آن حضرت نباشد، اين امر شدني نيست.

امام حسن مجتبي عليه السلام در اين باره فرمود:

ما منا احد الا و يقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه الا القائم الذي يصلي روح الله عيسي بن مريم خلفه فان الله - عزوجل - يخفي ولادته و يغيب شخصه لئلا يکون لاحد في عنقه بيعة اذا خرج ذاک التاسع من ولد اخي الحسين... [1] .

هر کدام از ما (امامان اهل بيت عليهم السلام) در زمان خود بيعت حاکمان و طاغوت هاي زمان را از روي تقيه به عهده گرفته ايم، مگر امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) که «عيسي بن مريم» به امامت آن حضرت نماز مي گزارد. خداوند ولادت او را مخفي نگه داشت و براي او غيبتي در نظر گرفت تا زماني که قيام مي کند بر گردنش بيعت حاکمي نباشد.

روايات ديگري نيز از ديگر امامان معصوم عليه السلام رسيده است؛ مانند روايتي از امام سجاد عليه السلام که فرمود: «و ليس لاحد في عنقه بيعة» [2] و يا سخن امام هشتم عليه السلام در اين باره که فرمود: لئلا يکون لاحد في عنقه بيعة اذا قام بالسيف. [3] .

همچنين توقيعي از ناحيه مقدسه براي «اسحاق بن يعقوب»، توسط «محمد بن عثان عمري» صادر شد، حضرت در اين توقيع فرمود:

و اما علة ما وقع من الغيبة فان الله - عزوجل - يقول: «يا ايها الذين آمنوا لا تسئلوا عن اشياء ان تبدلکم تسؤ کم». انه لم يکن لاحد من آبائي - عليهم السلام - الا و قد وضعت في عنقه بيعة لطاغية زمانه و اين اخرج حين اخرج و لا بيعة لاحد من الطواغيت في عنقي. [4] .

اما اين که چرا «غيبت» واقع شده است، خداوند - عزوجل - فرمود: «اي مومنان! از چيزهايي که اگر پاسخش را بدانيد، خوشايند شما نيست، پرسش نکنيد». همه پدران من تقيه نمودند و با طاغوتيان زمان بيعت نمودند، ولي من در پس پرده «غيبت» قرار گرفته ام تا بيعت طاغوتيان بر گردنم نباشد و در هنگام خروج آزادانه قيام نمايم.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 51، ص 132.

[2] بحارالانوار، ج 51، ص 135.

[3] کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 480.

[4] الاحتجاج، طبرسي، ج 2، ص 471.