فلسفه غيبت
از آنجا که بحث از «فلسفه غيبت» و يا مانند آن؛ همچون: نقش انتظار، سيرت و آثار امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، علت طول عمر آن حضرت، حوادث هنگام ظهور و بعد از ظهور و يا... از جمله مباحث کلامي و اعتقادي است و رنگ تاريخي ندارد و بايد در جايگاه خود به صورت فراگير مورد گفت و گو و کنکاش قرار گيرد، اما بي مناسبت نيست که در چنين کتابي ولو به صورت خلاصه به برخي از آنها اشاره شود که گاهي نم بهتر از خشکي است. از اين رو، پس از يک بررسي کوتاه، نظري گذرا به برخي روايات مي اندازيم تا بنگريم که از زبان پيامبر اکرم و اهل بيت گرامي اش، غيبت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) چه حکمتي دارد.
در ميان مسلمانان اين باور که مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) منجي بشريت است و در آينده ظهور و قيام خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد مي نمايد، از زمان رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله رواج يافت و جزء اعتقادات اسلامي قرار گرفت. اصل اعتقاد به «مهدي موعود» با ويژگي هايي؛ مانند اين که، مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه و آله و از فرزندان حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام است، [1] به جهت فراواني و تواتر روايات، مورد قبول تمامي مذاهب شيعه و سني است. با اين تفاوت که عموم اهل سنت مي گويند: «مهدي موعود» متعلق به آخرالزمان است و هنوز متولد نشده است. ولي شيعه اماميه مي گويد: «مهدي موعود» متولد شده است و به دلايل و حکمتي چند در پس پرده غيبت قرار دارد. اين غيبت امام عليه السلام با آمادگي و انتظار مردم از «مهدي موعود» گره خورده است. به همين جهت آمادگي و انتظار از ظهور مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) يکي از اعمال با فضيلت شيعيان در عصر غيبت به شمار مي آيد. [2] .
از بهترين دلايلي که مي توان بر حقانيت و اصالت مباني مذهب حقه شيعه اماميه (اثناعشري) اقامه کرد، اين است که امامان پيشين عليهم السلام در طول سالهاي متمادي غيبت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را پيشگويي کردند و در برابر «وقفيه» که با تمامي توان به تضعيف روايات و جرح روايان مربوط به غيبت مي پرداختند و بسياري از آن روايات را مجعول و ساخته آن گروه مي خواندند، مبارزه نمودند و سرانجام گردش ايام صحت و درستي آن احاديث شريف و پيشگويي امامان اطهار عليهم السلام را بر آنان اثبات نمود و غيبت امام دوازدهم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) با همان ويژگيهايي که از زبان پيامبر صلي الله عليه و آله و يکايک امامان پيشين بيان شده بود، به وقوع پيوست، تا کسي در آينده نتواند ادعا کند که شيعيان اثناعشري براي صحت مدعاي خود درباره غيبت امام دوازدهم عليه السلام احاديثي جعل کرده اند.
مي توان گفت: اين خود خواست و لطف و عنايت خداوند است که بر اين عده ارزاني داشته است. [3] .
اما غيبت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) چه حکمت و فلسفه اي دارد؟ چرا حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مانند ديگر امامان در ميان مردم آشکار زندگي نکرد؟
در پاسخ به اين پرسش مي گوييم: اگر از نظر رخدادها و حوادث طبيعي و عادي به اين حادثه نظر نماييم و به دنبال توجيه و چرايي اين امر حرکت کنيم، به اين نتيجه مي رسيم که با فشارهاي روز افزون «عباسيان» بر «طالبيان» [4] به ويژه بر بني فاطمه و امامان معصوم عليهم السلام، غيبت و اختفاي امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) امري سنجيده و حساب شده، و بازتابي از آن سياست روبه فزوني دشمني با امامان عليهم السلام است.
به عبارت روشن تر: امامان عليهم السلام در برابر اين سياست «عباسيان» از تاکتيک اختفا و غيبت ياري گرفته بودند تا وجود مقدم امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، از گزند حوادث زمان مصون و محفوظ بماند و در فرصت مناسب به ميان مردم آيد و مردم از وجود مقدس آن حضرت بهره مند گردند. فشارهاي سياسي که از زمان امام جواد عليه السلام بر امامان معصوم عليهم السلام وارد مي شد، مرتبا افزايش مي يافت؛ اين فشارهاي روبه افزايش موجب شد که فعاليت هاي امام يازدهم عليه السلام به حداقل برسد، تا جايي که زمينه مساعد براي رهبري هاي امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به کمتر از حد نصاب خود رسيد، در اين هنگام خواست و مشيت خداوند به غيبت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تعلق گرفت.
دکتر «جاسم حسين» در اين باره مي نويسد:
«مقامات حکومت عباسي خواستار ايجاد محدوديت در فعاليت هاي ائمه عليهم السلام بودند، از اين رو، آنان را به دربار خود مي بردند و تحت نظر مي گرفتند، تا آنجا که ديگر نتوانند فعاليت هاي خود را در ميان پيروان خويش انجام دهند.
محدوديت هايي که از زمان حضرت رضا عليه السلام بر ائمه عليهم السلام تحميل شد، تا زمان امام يازدهم، حضرت عسکري عليه السلام ادامه يافت. در نتيجه ائمه عليهم السلام نيز سياستي اتخاذ کردند تا آخرين وصي خود را از شرايط مشابه مصون دارند.
امامان عليهم السلام به اين نتيجه رسيدند که پسر امام يازدهم عليه السلام از چشمان «عباسيان» پنهان شود تا بتواند فعاليت هاي خود را ناشناخته به انجام رساند، تا اينجا احاديثي که وجود امامي را پيش بيني مي کند که از نظرها پنهان باشد و سياست هاي خود را در خفا، در ميان پيروان خويش به مورد اجرا خواهد گذاشت را ترويج و نقل مي کردند. اين امام، دوازدهمين امام است. چنين اقداماتي از پيش صورت مي گرفت، تا «اماميه» را به قبول سفيران به عنوان واسطه هاي ائمه عليهم السلام آماده سازد.» [5] .
همين تفسير و فلسفه غيبت که از زبان «جاسم حسين» بيان شد، در روايات اسلامي نيز به گونه اي ديگر بيان شده است. و امامان معصوم عليهم السلام در موارد گوناگون بر آن تاءکيد کرده اند.
اينک به روايات اسلامي که در اين باره وارد شده است نظري مي اندازيم تا بنگريم که از زبان اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله، غيبت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) چه حکمتي دارد.
پاورقي
[1] کمال الدين و تمام النعمة، صدوق - ج 1، ص 256 - 285.
[2] الکافي، کليني، ج 1، ص 337.
[3] اقتباس از: در فرايند تکامل، ص 125 - 126.
[4] مراد از طالبيون آناني هستند که از نسل حضرت ابوطالب، پدر گرامي علي عليه السلام مي باشند.
[5] تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم عليه السلام، ص 215.