دو گزارش تاريخي درباره سرداب
در آغاز خلافت «معتضد» عباسي، در سال (279 ه -) دوبار خانه امام عسکري عليه السلام از سوي حکومت تفتيش شد.
يک بار «معتضد» سه نفر را به صورت مخفيانه به خانه حضرت فرستاد و فرمان داد: هر کسي را که در آن خانه يافتيد، بکشيد و سرش را براي من بياوريد، اين سه نفر وارد خانه شدند و يک اطاق مخفي يافتند که پرده اي زيبا داشت. هنگامي که پرده را بالا زدند، گويا دريايي پر از آب ديدند که در انتهاي آن مردي با بهترين هيئت، روي حصيري بر آب ايستاده و مشغول نماز است. دو نفر وارد آب شدند، و آنگاه که نزديک بود غرق شوند با اضطراب از آن خارج شدند. ساعتي بيهوش ماندند؛ سرانجام سرپرست آنان از فرد نمازگزار عذرخواهي کرد، ولي آن فرد نمازگزار بدون التفات به آنان نمازش را ادامه داد. اين سه نفر پيش خليفه رفتند و آنچه را که ديده بودند براي او بيان داشتند. خليفه گفت: اين سخن را به هيچ کس نگوييد.
بار ديگر در پي اين حادثه «معتضد» حمله ديگري را ترتيب داد و گروه بيشتري را به خانه امام عسکري عليه السلام فرستاد، اين گروه وقتي وارد خانه شدند، از درون سرداب صداي قرائت قرآن شنيدند، پس بر در سرداب ايستادند و مراقب بودند تا کسي از آنجا خارج نشود. فردي که درون سرداب بود (گويا امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از غفلت آنان استفاده کرد و از سرداب خارج شد. وقتي رئيس آنان آمد، گفت: داخل سرداب شويد و فردي را که قرآن مي خواند دستگير کنيد، گفتند: مگر او را نديدي که خارج شد؟ گفت: پس چرا او را دستگير نکرديد؟ گفتند: گمان کرديم تو او را ديده اي. بنابراين اقدامي نکرديم. [1] .
تنها موردي که نام سرداب در ارتباط با حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در روايات شيعي وجود دارد اين دو مورد است و مربوط به 19 سال پس از شروع غيبت صغري است؛ آن هم با اين مضمون که آن حضرت از سرداب خارج شد. اين داستان کجا و داستان ساختگي شروع غيبت از سرداب و بقاي حضرت در آن سرداب و اجتماع شيعه در آن مکان در هر صبح و شام و انتظار خروج حضرت کجا؟!
پاورقي
[1] بحارالانوار، مجلسي، ج 52، ص 51.