بازگشت

بهره گيري از اصل تقيه و پنهان کاري


يکي از مهم ترين ويژگيهاي «سازمان وکالت» در طول دوران حياتش، رعايت اصل پنهان کاري و تقيه است. بديهي است که رعايت اين اصل در «سازمان وکالت»، معلول وجود خطرات ناشي از حکومت عباسيان است. با توجه به نظارت دقيق و مستمر حکام عباسي بر فعاليت هاي ائمه هدي عليهم السلام و شيعيان آنان، ضروري بود که فعاليت وکلا در نهايت اختفا صورت پذيرد. و همين طرز عملکرد بود که سلامت «سازمان وکالت» را در طول دوران حياتش تضمين نمود و به جز مواردي اندک و معدود، «سازمان وکالت» از خطر افشا، لو رفتن و متلاشي شدن مصون ماند. در مواردي نيز که خطر افشا شدن وجود داشت، بيداري و هشياري رهبر سازمان، و فداکاري اعضاي آن، باعث شد اصل سازمان سالم بماند و خطر، تنها متوجه برخي از اعضاي آن شود. به عنوان مثال: «معلي بن خنيس» وکيل امام صادق عليه السلام، حتي پس از تهديد به قتل، در پاسخ «داود بن علي» که از وي خواسته بود اسامي اصحاب امام عليه السلام را فاش نمايد، گفت: «مرا تهديد به قتل مي کني، به خدا قسم اگر زير پايم باشند، پايم را بر نمي دارم». [1] ديگر وکيل امام صادق عليه السلام، «نصر بن قابوس لخمي» است که 20 سال به طور پنهاني وکالت امام عليه السلام را بر عهده داشته است. [2] .

همين طور «محمد بن ابي عمير»، وکيل امام صادق عليه السلام در «بغداد»، با وجود شکنجه هاي فراوان، حاضر به فاش نمودن اسامي پيروان آن حضرت نشد. [3] .

امام عسکري عليه السلام در راستاي همين اصل بود که در يک مورد براي ارسال نامه هايي به «وکيل الوکلاي» خود، (عثمان بن سعيد عمري) آنها را در درون يک چوب دايره شکل جاسازي نمود، و به «داود بن الاسود» سپرد تا به «عثمان بن سعيد عمري» برساند، در حالي که حتي «داود» نيز از محتويات درون چوب بي خبر بود. [4] .

در عصر «غيبت صغري» نيز، وقتي «عبيد الله بن سليمان»، وزير عباسي، از فعاليت مخفي وکلا آگاه شد با مشورت خليفه، تصميم به شناسايي وکلا گرفت. لذا افرادي را به عنوان شيعياني که قصد پرداخت وجوه شرعي دارند به نزد کساني که احتمال وکالتشان مي رفت فرستاد، ولي در يک اقدام به هنگام، توقيعي از سوي «ناحيه مقدسه» صادر، و همه وکلا از اخذ هرگونه وجهي از هر کسي منع شدند! از جمله اين وکلا «محمد بن احمد قطان» بود که وقتي يکي از جاسوسان حکومتي به نزد او آمده و مدعي شد که قصد تحويل وجوه مالي را دارد، در پاسخ گفت: «اشتباه آمده اي من با اين امور سروکاري ندارم.» و تا زمان رفع کامل خطر، وکلا بدين منوال عمل مي کردند. [5] .

در اين مقوله، معروف بودن «حسين بن روح»، سفير سوم حضرت مهدي عليه السلام، به شدت تقيه، و همين طور برگزيدن شغل روغن فروشي توسط «عثمان بن سعيد» و پسرش «محمد»، سفير اول و دوم حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در عصر غيبت، به خاطر سرپوش نهادن بر فعاليت هاي وکالت، و شواهد ديگر، از جمله موارد قابل طرح براي اثبات وجود اصل تقيه و پنهان کاري در «سازمان وکالت» است. [6] از اين رو است که دکتر جواد علي، عنوان «التنظيم السري» را براي تشکيلات وکالت به کار برده است. در عصر «غيبت صغري»، فعاليت هاي مخفي سفرا گاه بدان اندازه بود که براي ملاقات با وکلا و کارگزاران سازمان، خرابه هاي «بغداد» را محل ديدار قرار مي دادند. بنا به نقل «صدوق»، در يک مورد «محمد بن عثمان سعيد عمري» براي ديدار با دستيارش «متيلي»، و ارائه نامه حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به او، خرابه هاي «عباسيه بغداد» را به عنوان محل ديدار برگزيد و سپس نامه را پاره کرد. همين طور، تحويل ندادن هرگونه رسيدي به آورندگان وجوه شرعي، و بهره گيري از تاجران عادي براي حمل اموال، از نمونه هاي رعايت اين اصل در عصر دومين سفير است. [7] .


پاورقي

[1] رجال، کشي، ص 569، ح 1115.

[2] تنقيح المقال، ج 3، رقم 11994؛ معجم رجال الحديث، ج 18، ح 237؛ بحارالانوار، ج 47، ص ‍ 81 و 342.

[3] الغيبة، شيخ طوسي، ص 210.

[4] رجال، نجاشي، ص 229؛ تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم عليه السلام، ص 135.

[5] مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 427 - 428.

[6] ر. ک: بحارالانوار، ج 51، ص 310، ح 30.

[7] براي توجيه بيشتر در اين مبحث به کتاب تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم عليه السلام از دکتر جاسم حسين، ص 134 و 174 مراجعه شود.