تبيين نزديکي ولادت حضرت مهدي آغاز غيبت و چگونگي آن
همان گونه که گذشت، اصل مساءله مهدويت و غيبت مهدي عليه السلام، توسط پيامبر اکرم صلي اللّه عليه و آله و ائمه هدي عليهم السلام روشن شده بود. و لذا دو امام هادي و عسکري عليهماالسلام به طور اصولي بر نزديکي زمان موعود تاءکيد مي کردند و شيعه را از اين که به خاطر نديدن امامشان، در دامان تحير و ضلالت و ارتداد فرو غلطند باز مي داشتند. در روايات متعددي، امام هادي عليه السلام تصريح به اين نکته دارد که، «مهدي» فرزند فرزند او است و غيبت او نزديک است.
«صقر بن ابي دلف» مي گويد: از امام هادي عليه السلام شنيدم که فرمود: «همانا امام پس از من، فرزندم «حسن» و پس از او، فرزندش «قائم» است که زمين را پر از قسط و عدل خواهد ساخت، همان گونه که از ظلم و جور پر شده باشد.» [1] .
«عبدالعظيم حسني» مي گويد: بر آقايم، امام هادي عليه السلام، وارد شدم؛ زماني که مرا مشاهده کرد، فرمود: مرحبا بر تو، اي ابوالقاسم! تو از دوستان راستين ما هستي؛ عرض کردم: اي رسول خدا! من قصد دارم دينم را بر شما عرضه کنم اگر مورد رضايت شما بود بر آن ثابت باشم تا زماني که خدا را ملاقات کنم، فرمود: بگو، سپس حضرت عبدالعظيم، به بيان عقايد خود از توحيد و رسالت و امامت ائمه عليهم السلام تا امام هادي عليه السلام پرداخت. در اين هنگام حضرت به او فرمود: «و بعد از من، فرزندم «حسن» است، پس چگونه است حال مردم نسبت به جانشين او؟» عرض کردم: چگونه است اي مولاي من؟ فرمود: «زيرا شخص او ديده نمي شود و ذکر نام او نيز جايز نيست تا زماني که خروج کند و زمين را پر از قسط و عدل نمايد....» [2] .
نظير همين کلام را امام هادي عليه السلام به «ابوهاشم، داود بن قاسم جعفري» به اين مضمون فرموده است: «جانشين پس از من، فرزندم «حسن» است، پس چگونه است حال شما نسبت به جانشين او؟»، هنگامي که راوي سؤ ال مي کند: اين امر چگونه است؟ مي فرمايد: «زيرا شما شخص او را مشاهده نمي کنيد و بردن نامش بر شما جايز نيست. و هنگامي که راوي سؤ ال مي کند: پس چگونه از او ياد کنيم؟ مي فرمايد: بگوئيد: «حجت» از آل محمد صلي اللّه عليه و آله.» [3] .
در مواردي، امام هادي عليه السلام، شيعه را از اين امر آگاهي مي دهد که، «مهدي» آن کسي است که ولادتش بر ديگران مخفي باشد. اين کلام حضرت هشداري است براي شيعيان که مبادا مخفي بودن ولادت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، موجب ترديد در دل هايشان گردد.
«اسحاق بن محمد بن ايوب» مي گويد: از امام هادي عليه السلام شنيدم که مي فرمود: «صاحب اين امر، کسي است که مردم درباره اش بگويند: هنوز متولد نشده است.» [4] .
وقتي امام هادي عليه السلام از دنيا رفت و امر امامت بر دوش امام عسکري عليه السلام قرار گرفت، وظيفه آن بزرگوار در آماده سازي زمينه غيبت به مراتب سنگين تر شد. در عصر آن امام، مهدي عليه السلام به دنيا آمده بود و سال هاي اندکي تا شروع عصر غيبت مانده بود. بنابراين، وظيفه امام عسکري عليه السلام علاوه بر روشنگري در اصل مساءله مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و غيبت او، در اثبات وجود مهدي و ولايت او نيز متجلي مي شد. از اين رو، آن حضرت بر بعضي از خواص شيعه که مورد اعتماد بودند، منت نهاده و آنها را مفتخر به ديدن سيماي نيک فرزندش مهدي عليه السلام مي نمود، در عين حال که لازم بود ولادت آن حضرت از ديده اغيار مخفي بماند.
از جمله کساني که موفق به اين امر شد، صحابي خاص آن امام؛ يعني «احمد بن اسحاق قمي» بود، او مي گويد: بر مولاي خود وارد شدم و قصد داشتم درباره جانشين او سؤ ال کنم، حضرت آغاز به سخن کرده، فرمود: اي احمد بن اسحاق! خداوند - تبارک و تعالي - هيچ گاه زمين را از «حجت» خود خالي نگذاشته است، حجتي که به وسيله او بلا را از اهل زمين دور، و باران را نازل، و برکات زمين را خارج مي سازد.
عرض نمودم: اي فرزند رسول خدا! امام و خليفه پس از شما کيست؟ حضرت با سرعت برخاسته، داخل خانه شد و سپس در حالي که بر دوش او پسر بچه اي سه ساله، با چهره اي همچون ماه در شب بدر، فرار داشت خارج شده، و فرمود: اي احمد بن اسحاق! اگر نبود کرامت تو در نزد خداوند، فرزندم را به تو نشان نمي دادم. او همانم و هم کنيه رسول خدا، و کسي است که زمين را از عدل و داد پر مي سازد، در حالي که ظلم و جور پر شده باشد. اي احمد بن اسحاق! مثل او مثل «خضر عليه السلام» و «ذوالقرنين» است. قسم به خدا، غيبتي خواهد داشت که در آن غيبت، جز کسي که خداوند او را استوار در قبول امامت او قرار داده و او موفق به دعا براي تعجيل فرجش کرده، نجات نخواهد يافت.
«احمد بن اسحاق» عرض کرد: مولاي من، آيا علامتي هست که قلبم بدان مطمئن شود؟ به محض پرسش، آن پسر به سخن آمد و به زبان عربي فصيح فرمود: «من بقية الله در زمين، انتقام گيرنده از دشمنان خدا هستم، پس اي احمد بن اسحاق! بعد از رويت و مشاهده به دنبال نشانه نگرد».
«احمد بن اسحاق» مي گويد: من مسرور و شادمان خارج شدم، فرداي آن روز وقتي به محضر امام عسکري عليه السلام رسيدم، عرض نمودم. اي فرزند رسول خدا! شادي و سرور من نسبت به منتي که بر من نهادي بسيار است. آن سنت جاري از «خضر» و «ذوالقرنين» در فرزندت چيست؟ فرمود: طول غيبت، اي احمد! به نحوي که بيشتر معتقدان به امامت او، از اين عقيده بازگردند و جز کساني که ايمان راسخ در قلبشان است و مورد تاءييد الهي هستند براين عقيده باقي نمي مانند. اي احمد بن اسحاق! اين امري از امور الهي و سري از اسرار او و غيبي از غيب او است. آنچه گفتم بگير و کتمان کن و از شاکرين باش تا فردا در «عليين» با ما باشي. [5] .
در بعضي از موارد، امام عسکري عليه السلام زمان دقيق غيبت را مشخص فرموده است.
«اءبوغانم» مي گويد: از امام عسکري عليه السلام شنيدم که مي فرمود: «در سال (260 ه) شيعه من دچار جدايي و افتراق خواهند شد.» [6] .
و در مواردي ديگر، حضرت، تصريح به اختلاف شيعه پس از شروع عصر غيبت فرموده است.
«موسي بن جعفر بن وهب بغدادي» مي گويد: شنيدم که امام عسکري عليه السلام مي فرمود: «گويا مي بينم که پس از من در مورد جانشينم دچار اختلاف شده ايد... بدانيد که براي فرزندم غيبتي است که در آن، مردم دچار ترديد مي شوند، مگر آن کسي که خداوند او را حفظ نمايد». [7] .
آن حضرت در رواياتي، شيعه را به صبر و انتظار فرج در زمان غيبت فرمان داده است؛ از جمله اين موارد، نامه آن حضرت به «ابوالحسن، علي بن الحسين بن بابويه قمي» است که در آن چنين فرموده است: «بر تو باد صبر و انتظار فرج؛ پيامبر اکرم صلي اللّه عليه و آله فرموده است: برترين اعمال امت من «انتظار فرج» است و شيعه ما دائم در حزن و اندوهند تا زماني ککه فرزندم - که پيامبر صلي اللّه عليه و آله بشارت او را داده ظاهر شود و زمين را پر از عدل و داد نمايد. پس اي شيخ و معتمد من، اي ابوالحسن علي، صبر کن و همه شيعيانم را به صبر دعوت کن چرا که زمين از آن خدا است و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث خواهد داد و عاقبت از آن پرهيزگاران است...» [8] .
پاورقي
[1] همان، ج 2، ص 383، ح 10.
[2] همان، ص 379-380، ح 1؛ اثبات الوصية، مسعودي، ص 237.
[3] همان، ص 381، ح 5.
[4] همان، ص 382، ح 6 و 7.
[5] همان، ج 2، ص 384-385، ح 1.
[6] همان، ص 408، ح 6.
[7] همان، ص 409، ح 8.
[8] مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 527؛ تاريخ الغيبة الصغري، سيد محمد صدر، ص 217.