امام جواد
«صقر بن اءبي دلف» مي گويد: از امام جواد عليه السلام شنيدم که فرمود: «همانا امام بعد از من، فرزندم علي است. فرمان من و گفتار او، گفتار من و اطاعت او اطاعت من است. امام بعد او فرزندش «حسن» است که فرمان او فرمان پدرش و گفتار او گفتار پدرش و اطاعت او اطاعت پدرش است.» سپس ساکت شد. عرض نمودم: پس امام بعد از «حسن» کيست؟ حضرت در اين هنگام به شدت گريست و فرمود: «بعد از «حسن» فرزندش «قائم بالحق و منتظر» است.» عرض کردم: اي فرزند رسول خدا! چرا «قائم» ناميده شده؟ فرمود: «زيرا، بعد از فراموشي نامش، و ارتداد بيشتر قائلين به امامتش قيام مي کند.» عرض نمودم: چرا «منتظر» ناميده شده؟ فرمود: «چون او را غيبتي است که روزگارش طولاني است و «مخلصين»، انتظار خروجش را خواهند کشيد و «شکاکان» او را انکار خواهند کرد، و انکار کنندگان ياد او را مورد تمسخر قرار مي دهند، و افرادي در تعيين زمان خروجش دروغ خواهند گفت، و تعجيل گران در خروجش هلاک خواهند شد، و اهل تسليم نجات خواهند يافت.» [1] .
حضرت «عبدالعظيم حسني» مي گويد: بر آقايم، امام جواد عليه السلام وارد شدم و قصد داشتم که از او درباره «قائم» سؤ ال کنم که، آيا او است يا غير او. پس آن حضرت آغاز به سخن نموده و فرمود: اي ابوالقاسم! همانا «قائم» از ما، همان «مهدي» است که بايسته است به هنگام غيبتش، مردم انتظارش را بکشند و به هنگام ظهورش پيروي اش کنند، و او سومين فرزند از فرزندان من است. قسم به آن که محمد صلي اللّه عليه و آله را مبعوث فرمود و ما را مخصوص به امامت قرار داد، اگر از عمر دنيا، جز يک روز باقي نمانده باشد خداوند آن را طولاني کند تا اين که «مهدي» در آن روز خروج کند و زمين را پر از قسط و عدل نمايد، همان گونه که از ظلم و جور پر شده باشد، و خداوند امر او را در يک شب اصلاح فرمايد، همان گونه که امر «کليمش، موسي عليه السلام» را در يک شب اصلاح فرمود، و آن زماني بود که براي آوردن آتش براي اهلش رفت و به هنگام بازگشت، رسول و نبي بود. سپس فرمود: برترين اعمال شيعه ما، «انتظار فرج» است. [2] .
پاورقي
[1] همان، ج 2، ص 378، ح 3.
[2] همان، ص 377، ح 1.