بازگشت

فراموش شدن اصل مساوات و برادري انسانها


جوامع توسعه يافته کنوني حاصل سه انقلاب مهم سياسي در غرب يعني انقلاب 1688 انگليس، انقلاب 1787 آمريکا، انقلاب کبير فرانسه، (1789-1799) و همينطور حاصل انقلاب صنعتي در غرب (1780-1830) است و مخصوصا



[ صفحه 249]



انقلاب کبير فرانسه با شعار (آزادي، برابر و برادري) مردم را به سوي اهداف انقلاب بسيج نمود. بنابر نظر کوزنتس منظور از آزادي و هدف از آن از بين بردن قيود سنتي و نابرابريهاي داخلي و نيز مقابله با مظالم حکمرانان خارجي بود؛ هدف از برابري، ايجاد شرايط مساوي براي همه ي افراد فرانسوي بود و نهايتا هدف از برادري، ايجاد شرايطي براي همه افراد جامعه بود تا بتوانند برادروار با يکديگر زندگي کنند و در نتيجه جامعه را به نحو بهتري همانند زنجيري به يکديگر پيوند دهند. [1] اما حقيقت اين است که شعارهاي بسيار زيبا و دلنشين چون با رهبري طبقه ي متوسط تاجر و سودطلب همراه بود، مفاهيم خاص خود را پيدا کردند و از محتوا خالي شدند. ظريفي مي گويد: «از سه شعار جمهوري فرانسه يعني آزادي، برابري و برادري، نظام سرمايه داري ليبرال به کلمه آزادي چسبيد و نظام سوسياليستي به کلمه ي برابري؛ ولي عجيب اين است که کلمه ي برادري چه در اعلاميه 1789 و چه در قوانين اساسي 1791 و 1793 و چه در اعلاميه 1830 از قلم افتاد» [2] .

اما نظام مترقي اسلام اين شعارها را به نحو واقعي تحقق مي بخشد، چرا که پيشتازان طرفدار اين نظام بر خلاف نظام سرمايه داري که، طبقات مرفه و روشنفکران طرفدار آنان الگوهاي مردم مي باشند، از متقين و انسانهاي وارسته و متفکر و دانشمند، تشکيل مي شود و بنابراين مساوات و برادري در ابعاد پنج گانه ي ذيل تحقق مي يابد:


پاورقي

[1] کوزنتس، سيمون؛ رشد نوين اقتصادي؛ مترجم؛ مرتضي قره باغيان؛ نشر رسا؛ 1372؛ ص 19.

[2] دوبنوا، آلن؛ مسئله دمکراسي، اصول دهگانه دموکراسي مبتني بر مشارکت؛ مترجم: بزرگ نادرزاد؛ اطلاعات سياسي اقتصادي باش 77-78؛ ص 58.