بازگشت

قانونمندي کامل


«مهدي عليه السلام، حق هر حقداري را بگيرد و به او بدهد، حتي اگر حق کسي زير دندان ديگري باشد، از زير دندان انسان متجاوز و غاصب بيرون کشد، و به صاحب حق



[ صفحه 202]



بازگرداند... او از کسي توبه نپذيرد، و در راه اجراي حکم خدا و استقرار بخشيدن به دين خدا، به سخن کسي گوش ندهد، و نکوهش احدي را نشنود [1] » [2] .

«در قضاوتها و احکام مهدي، و در حکومت وي، سرسوزني ظلم و بيداد بر کسي نرود، و رنجي بر دلي ننشيند... شيخ مفيد مي گويد: «چون قائم ال محمد صلي الله عليه و آله و سلم قيام کند، مانند حضرت داود عليه السلام يعني بر حسب باطن، قضاوت کند، و بي هيچ نيازي به شاهد حکم دهد. خداوند حکم را به او الهام کند، و او بر طبق الهام الهي حکم کند. مهدي، نقشه هاي پنهاني هر گروه را بداند و به آنان آن نقشه ها را بگويد. مهدي دوست و دشمن خود را با نگاه بشناسد.» [3] .

در اثر اين قدرت و احاطه، بتدريج خود مردم با کنترل دروني و نفساني خود جرم و گناه مرتکب نمي شوند و لذا قوانين بطور خود جوش رعايت مي گردند. امام باقر عليه السلام در بيان علت نامگذاري امام زمان به مهدي مي فرمايد: «انما سمي المهدي لانه يهدي الي امر خفي... حتي ان احدهم يتکلم في بيته فيخاف ان يشهد عليه الجدار». [4] .

همانا به اين دليل، امام قائم، مهدي ناميده شده است که به امر پنهان هدايت مي شود... حتي کسي در خانه اش اگر حرفي بزند مي ترسد که ديوار عليه او شهادت دهد.

از مصاديق بارز قانونمندي در عصر طلايي ظهور اين است که در امور راه سازي و شهرسازي رعايت اصل تقدم منافع جامعه لحاظ مي گردد: «در امور راه سازي برنامه هاي جالبي را به مرحله اجرا مي گذارند. راههاي اصلي را شصت ذراع [کنايه از وسعت راههاي اصلي] قرار مي دهند. در امر راه سازي بقدري جديت مي نمايند



[ صفحه 203]



که حتي مساجدي را که در سر راه ساخته شده، خراب مي کنند. براي خيابانها پياده رو احداث مي نمايند. به پياده ها دستور مي دهند از پياده رو عبور کنند و به سواره ها امر مي کنند در وسط خيابان حرکت نمايند. تمام پنجره هايي را که به کوچه باز شده مسدود مي سازد. از ايجاد مستراح و ناودان در کوچه مانع مي شود. حتي مساجد مشرف و عالي را خراب مي کند. پيش آمدگيهاي ساختمانها را نيز خراب مي کنند...» [5] [6] .

بدين ترتيب ويژگيهاي کلي جامعه ي آرماني عصر ظهور که مي تواند راهگشاي ما براي يافتن شاخصهاي اصيل توسعه يافتگي باشد، عبارتند از:

1- محو ظلم و فساد ايجاد عدالت کامل؛

2- تکامل عقول و ظهور حکمتها؛

3- تکامل عظيم علمي؛

4- تکامل گسترده صنايع و تکنولوژي؛

5- رشد فوق العاده ي اقتصادي و حداکثر بهره گيري از منابع طبيعي همراه با تعادل محيط زيستي؛

6- اجراي کامل اصل مساوات و برادري؛

7- منتفي شدن کامل مفاسد اخلاقي و خالي شدن روانها از عقده ها و کينه ها؛

8- گسترش بي سابقه ي معنويت؛

9- مبارزه ي قاطع با خرافات و بدعتها؛

10- قانونمندي کامل؛


پاورقي

[1] همانجا؛ ص 37-36.

[2] بحارالانوار؛ ج 52، ص 353.

[3] همانجا؛ ص 42-41.

[4] همانجا؛ ص 390.

[5] اميني، ابراهيم؛ دادگستر جهان؛ دارالفکر؛ چاپ چهارم، بهار 1352؛ ص 415.

[6] همانجا؛ ص 333 و 339.