بال پرواز
سايه نشينان ابر «اهل زمين» اند. آنان که پاي بر خاک دارند و فراتر از خاک را تجربه نکرده اند، همانهايند که تا ابر هست از ديدار خورشيد محرومند، تا ابر هست از تابش مستقيم آفتاب محرومند. [1] .
امّا آنها که بالي يا مجالي براي پرواز دارند، اگر خود پرواز کنند يا بر بال پرنده اي نشسته، دل از خاک برکنده و چند صدمتري فراتر از خاک را مشاهده کنند، به آساني خود را در معرض نگاه مستقيم خورشيد مي بينند و گرماي آفتاب را
[ صفحه 50]
بر رگ و پوست خويش لمس مي نمايند.
بلکه اگر اهل پرواز و دل برکندن از خاک هم نباشند، همينکه پايي براي صعود داشته باشند و از گستره عاديِ زندگيِ زميني فراتر روند، چه بسا هنوز به قله کوه نرسيده، ابرها را زيرپاي خويش ببينند و جمال دلا راي خورشيد را، بر بالاي سر خود نظاره کنند.
منتظرانِ حضرت مهدي (عليه السلام)، آن خورشيد هميشه فروزان منظومه هستي، چنين حالي دارند. تا آن زمان که دلبستگان به خورد و خواب و خانه و خلوتِ خويشند از ديدار محرومند، اگر چه خود را از منتظران بدانند و براي رسيدن روزي آفتابي، در پي بر طرف شدن ابرهاي تيره غيبت، لحظه شماري کنند.
امّا آنگاه که پاي در راه خويشتن سازي و ديگرسازي مي نهند و صخره هاي سخت حوادث و ابتلاءات دوران غيبت را يکي پس از ديگري در مي نوردند، ديري نمي پايد که به قله اي آفتاب گرفته دست مي يابند و جلالت
[ صفحه 51]
بيمثال خورشيد عالم افروز زاده زهرا را به تماشا مي نشينند.
لکن خوشا به حال آنان که عرفان و سوز و مجاهدت شان، بال پروازشان است و دنياي حقير و متاع قليل، دل آسماني شان را هرگز تسخير نمي کند. راستي آنان در آن اوج فراتر از اينهمه ابري که فضاي زندگي ما را پوشانده است، چه مي بينند؟!
[ صفحه 53]
پاورقي
[1] حضرت مهدي (عليه السلام):
«و امّا وَجهُ الانتفاع بي في غيبتي فکالانتفاع بالشمس اذا غَيَّبَها عَنِ الابصار السحاب.»
(کمال الدين، ج 2، ص 458)
«کيفيت بهرهوري از من در دوران غيبتم همچون بهره بردن از خورشيد است زماني که ابرها آن را از ديدگان فرو پوشيده باشند.».