بازگشت

انتظار و شهادت


«المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه في سبيل اللّه.» [1] .

تشبيه در هر زباني از يک نوع قاعده منطقي عام پيروي مي کند که تکيه بر استدلال و خِرد دارد، و تابع ذوقيّات محض و هنر مطلق نيست.

تشبيه نوعي تصرّف ذوقي است امّا با قانونمندي عقلي، نوعي کاربرد هنري است امّا با شيوه اي خِردپذير.

اگر اشک را به شبنم، و گونه هاي طفلي يتيم را به گلبرگ تشبيه مي کنند، اولي از جهت زلاليّت و طهارت و ديگري از باب لطافت و زيبايي است.

اگر دلاوران را به کوه، و فرياد بلندشان را



[ صفحه 44]



به رعد همانند مي کنند، اولي از نظر صلابت و پايمردي، و ديگري از حيث مهابت و خروشندگي است.

اينجا نيز اگر منتظران ظهور، به در خون طپيدگان راه خدا تشبيه شده اند، همه مي پذيرند که بايد نوعي يکساني و همانندي بي نشان برقرار باشد. امّا از چه جهتي؟

آيا مي توان پذيرفت که در اين روايت نوراني، تنها وجه تشبيه بين منتظِر و سردار بخون طپيده راه خدا، در اجر و پاداش قيامت است؟

متأسّفانه مقدّمه بسياري تحريفات در اسلام مقدّس، اکتفا به تحليل هاي ساده انديشانه عوام پرور و دريافت و القاي مضامين خنثي و غير مسئوليت آور از بخشي تعاليم حياتي و انسانساز اسلام است.

امري که باعث شده است تا به عنوان مثال، يکي از ناب ترين تعاليم مبارزاتي اسلام يعني «تقيّه» در چنبره سياست دغل پيشه گان، تا حدّ گوشه نشيني و بي تفاوتي و تا مرز تسليم



[ صفحه 45]



و کرنشي ذليلانه در برابر نيروي مسلّط باطل سقوط کند. و يا توکّل که يکي از عالي ترين جلوه هاي عرفان انسانهايي مؤمن و مدير و سختکوش است، به يکي از ابزارهاي خمودي و سستي تن پرورانِ مؤمن نما، تبديل شود.

با توجّه به اين مقدّمه، اگر در اين حديث حماسه ساز، تنها به اجر و ارزش منتظران اشاره شده و نسبت به فهم انتظار سخني به ميان نيامده باشد، در حقيقت راه تحريفي ديگر بر منحرفين گشوده گشته است.

در اين صورت آنان که انتظار را دست روي دست نهادن و در خانه نشستن و ديده به در دوختن مي شمارند و آنها که انتظار را تسليم به وضعيّت انحراف آلوده موجود و اميدوار بودن به وضعيّت ايده آل در آينده مي دانند، چه مانع ورادعي دارند که اجر شهيد به خون طپيده راه خدا را، براي منتظراني از اين قبيل اثبات کنند؟

براستي در اين صورت بحث هماهنگي و همخواني کليه تعاليم اسلامي را چگونه مي توان تفسير کرد؟



[ صفحه 46]



اينکه کليه احکام و فرامين اسلام مجموعه اي هماهنگ و نظام گرفته را تشکيل مي دهد و در هر زمينه اي نوعي قانونمندي واحد بر آن حکومت دارد، نشان مي دهد که عظمت اجر و پاداش جز به تناسب ميزان دشواري عمل و کثرت رنج در راه خدا نيست. نمي شود قبول کرد کسي که به همه تعلقاتش پشت کرده، از همه لذتها و خوشي ها دست شسته و شب و روزش را در مجاهدت و جانبازي به سر آورده، با آنکس که هر جور خواسته زندگي کرده، و هر چه دلش مايل بوده خورده و پوشيده، و هر گونه که توانسته به لذت بردن و کامراني پرداخته، اجري برابر داشته باشد.

اين است که بايد پذيرفت که اين فرمايش پر ارزش امام معصوم (عليه السلام)، بيش از آنکه در صدد بيان عظمت اجر و پاداش منتظران در روز قيامت باشد، به کيفيت انتظار نظر دارد.

انتظار را نوعي مبارزه مي شمارد و سختي هاي راه پرنشيب و فراز انتظار را خاطرنشان مي سازد.



[ صفحه 47]



منتظِر را تلاشگري نستوه مي داند که در برابر هر انحرافي مي ايستد و باالهام از شيوه و آيين امام و مقتداي مورد انتظار خويش در راه اصلاح خود و جامعه اش به جهاد و مقاومت مي پردازد و آنقدر مي کوشد تا شايستگي همانندي و همنوايي با مجاهدان في سبيل اللّه را بيابد و عاقبت در اين مسير به چنان اوجي دست مي يازد که مثيل و نظير شهيدان بخون خفته راه خدا گردد. و اين است مفهوم انتظار!



[ صفحه 49]




پاورقي

[1] بحار، ج 52، ص 123.