منتَظِر و منتَظَر
نه چنان است که خلقي چشم انتظار ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) و عملي گشتن وعده هاي الهي به دست او باشند ولي او خود بي خبر از اينهمه اشتياق، رها از هر دغدغه اي، گوشه آسايشي براي خويش گزيده و نسبت به درد و رنج و شکنج شيعه و يارانش بي تفاوت و بي احساس، روزگار غيبت را سپري سازد!
او علاوه بر آنکه از اوضاع و احوال منتظرانش آگاه است. [1] و در مراعات حال آنان کوتاهي نمي کند و يادشان را از خاطر نمي برد [2] ، خود نيز در حالت انتظار به سر مي برد.
[ صفحه 112]
او چشم انتظار اذن خداست [3] ، تا از پرده غيبت بدر آيد و خورشيد جمال خويش را بي هيچ حجابي به جهانيانِ در ظلمت نشسته بنماياند.
او چشم انتظار فرمان پروردگار است [4] تا با سلاح عقل و علم و عطوفت ـ و نه با شمشير فقط ـ همه دلها را مسخّر خويش گرداند و همه سرزمينها را به زير سلطه دين و عدالت در آورد.
او چشم انتظار آسايش دوستان و مواليان خداست. [5] تا در سايه حکومت توحيدي او از رنج انتظار بياسايند و از فتنه هاي دوران غيبت رهايي يابند و با استمداد از علم و عدالت او قلّه هاي کمال را يکي پس از ديگري در نوردند.
[ صفحه 113]
همين چشم انتظاري هاي امام زمان (عليه السلام) است که نيمه شب ها خواب را از چشمان مبارکش مي گيرد و اشک سوزانش را برگونه هاي مقدّسش جاري مي سازد و ناله و ندبه اش را باعث مي گردد.
«اللّهمَّ طال الانتظار، و شَمُتَ بنا الفجّار، وصَعُبَ علينا الانتصار.» [6] .
«بار خدايا! انتظار طولاني شد و مورد نکوهش کافران قرار گرفتيم و ياري نمودن ما يکديگر را، مشکل گرديد.»
[ صفحه 114]
پاورقي
[1] «انّا يحيط علمنا بأنبائکم ولايعزُبَ عنّا شيٌ من اخبارکم». بحار، ج 53، ص 175.
[2] مدرک پيشين.
[3] خدايا بر مهدي (عليه السلام) درود فرست که قيام کننده به امر تو و نهان شده در ميان خلق تو و منتظران اذن توست (والمنتظر لاذنک)، بحار، ج 99، ص 102.
[4] «اللّهم صلّ علي وليک المنتظر أمرَکَ»
خدايا بر وليّت که منتظر فرمان توست درود فرست (بحار، ج91، ص 17).
[5] خداوندا بر وليّت امام زمان (عليه السلام) که منتظر فرج و آسايش اولياي توست درود فرست (مدرک پيشين).
[6] بحارالأنوار، ج 102، ص 103.