در جستجوي فضيلتها
آنان که در تاريخ براساس وحي يا الهام يا نگرشي اصلاح طلبانه دم از مدينه فاضله اي زده اند، شايد خود نيز به وضوح مي دانسته اند که تحقق چنان مدينه اي حداقل در شرايط موجود جامعه و وضعيت حاکم برتوده هاي آن روزگاران اگر ناممکن نباشد، حداقل بسيار دور از دسترس است. با اينهمه از هيچ تلاشي در تبيين ديدگاه خود نسبت به چنين مطلوبي فروگذار نکرده و از هيچ وسيله اي در ايجاد شوق مردمان نسبت به آن غافل نبوده و از تحمّل هيچ رنجي در سوق دادن جامعه به سمت تحقق آن آرمانها شانه خالي نکرده اند. بلکه برعکس همه اين رنج و تلاش را در برابر انگيزش و خيزش و حرکت مردم در اين راستا ـ هر چند مختصر و نافرجام ـ
[ صفحه 58]
مقدّس شمرده به جان خريده اند.
اينجاست که رهبران اسلامي از شخص پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) تا هر يک از معصومين (عليهم السلام) به انگيزه بيدارسازي نيروي خداجويي و کمال طلبي انسان و واداشتن او به حرکت در راه خدا و ايجاد پويايي و تلاش در او، به خاطر آماده سازي زمينه هاي مساعد جهت اجراي اراده خدا در همه هستي، همواره از دوراني سخن گفته اند که نقطه اوج اين بيداري و سرفرازي است، و آخرين مرحله کمال انسان مؤمن به خدا، و آخرين فصل کتاب خليفة اللّهي در روي زمين، و آخرين برگ از صحيفه تقدير خداوندي در رشد خداگونگي انسان است.
و بدينگونه است که سخن گفتن از پيامدهاي ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) و دستاوردهاي قيام جهاني او، به نوعي سخن از انتظار گفتن و بيان حال منتظران نمودن است.
اگر فرموده اند:
«در دوران پس از ظهور در هيچ جاي زمين غير
[ صفحه 59]
خدا پرستش نمي شود، بندگي خدا عالمگير مي گردد و تمام دين و مرامنامه زندگي عالميان از آن خدا خواهد بود.» [1] .
و اگر فرموده اند:
«خدا به وسيله امام زمان (عليه السلام) تمام زمين را از هر ستمي تطهير خواهد کرد و آن را از هرگونه بي عدالتي منزّه خواهد ساخت و او در ميان مردم ميزان عدالت برپا مي دارد و در پناه حکومت او هيچ کس به ديگري ظلم نمي کند.» [2] .
و اگر فرموده اند:
«خدا به دست حضرت مهدي (عليه السلام)، هر گردن فرازِ معاندي را به خاک مذلّت مي نشاند و هر شيطان مستکبري را به هلاکت مي رساند.» [3] .
و اگر فرموده اند:
«در زمان حضرت مهدي (عليه السلام)، همگي شما به زيور حکمت و دانش آراسته مي شويد، تا جايي که
[ صفحه 60]
هرزني در خانه خويش برطبق کتاب خداي تعالي و سنّت پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) حکم مي کند.» [4] .
و اگر فرموده اند:
«آنگاه که قائم آل محمّد (صلي الله عليه وآله وسلم) قيام کند، دوستي و صميميّت در بين مردم ايجاد مي شود. به حدّي که هر دوستي مبلغ مورد نياز خود را از کسيه دوستش بر مي دارد و او ممانعت نمي کند.» [5] .
و اگر فرموده اند:
«قائم ما که قيام نمايد، آسمان با نزول بارانش و زمين با روياندن گياهانش، زمين را غرق نعمت خواهند ساخت و کينه و بدخواهي از دلهاي بندگان خدا رخت بر خواهد بست.» [6] .
و اگر فرموده اند:
«در دوران حکومت مهدي (عليه السلام)، بندگان خدا
[ صفحه 61]
در روي زمين به معصيت و نافرماني او نمي پردازند.» [7] .
و اگر فرموده اند:...
همه اينها بشارتهايي است که در ضمن تبيين ويژگي هاي دوران پس از ظهور، بيانگر آرمانها و ايده آل هاي پيشوايان دين در تحقق جامعه اي مبتني بر وحي و ولايت است.
اين نويدهاي اميد آفرين نشان مي دهند که پيامبر بزرگوار اسلام و امامان معصوم (عليهم السلام) در پس آنهمه رنج و تلاش و شکيبايي و مبارزه خويش، از مردم چه مي خواسته اند و در جستجوي چه موقعيت هايي بوده اند.
مگر نه اين است که مهدي (عليه السلام) تحقق بخش اهداف همه انبياء و اولياي الهي و عمل کننده همه خواسته ها و وعده هاي خدا و پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) است. پس منتظران مهدي (عليه السلام) نيز هر چه توان دارند در همين راستا به کار مي گيرند.
[ صفحه 62]
«حاکميت توحيد در گيتي»، «جهاني شدن آيين بندگي خدا»، «غلبه دين اسلام»، «پاکسازي دنيا از ستم و بي عدالتي»، «برپايي ميزان عدالت»، «زبوني مستکبران و نابودي شيطان صفتان»، «فراگير شدن حکمت و دانش ديني»، «برادري و يکرنگي عمومي»، «رحمت همگاني و برطرف شدن کينه ها»، «دوري از گناه و معصيت» و دهها عنوان ديگر که در صدها حديث مشابه آنچه قبلاً ذکر شد، عناويني نيستند که فقط در دوران پس از ظهور مطلوبيّت و محبوبيّت داشته باشند و يا فقط امام زمان (عليه السلام) در صدد عملي ساختن آنها بوده باشد، اينها همگي گمشده هاي يک جامعه آرمانگراي تشکيل شده بر اساس «توحيد» و «رسالت» و «امامت» است و يک منتظر واقعي، جستجوگر همين گمشده هاست.
يک منتظر و يا حتي مجموعه منتظران اگر چه قادر به ساختن چنين جامعه اي نباشند که نيستند، هرگز از اين ايده ها و نويدها صرفنظر
[ صفحه 63]
نمي کنند و آسوده خاطر نسبت به هر چه در جامعه مي گذرد بي تفاوت نمي مانند، بلکه همواره چشم به همين هدفها مي دوزند و از هر چه در توان دارند نسبت به سوق دادن خود و خانواده و جامعه عصر غيبت به سمت اين ايده آلها مايه مي گذارند. نسبت به دور شدن خود يا جامعه از اين معيارها حساسيّت به خرج مي دهند و در برابر انحرافات بر مي آشوبند و سوز و شوري را که لازمه انتظار حقيقي است فداي مصلحت جويي ها و عافيت طلبي ها نمي کنند.
[ صفحه 65]
پاورقي
[1] امام صادق (عليه السلام) کفاية الاثر، ص 240.
[2] امام رضا (عليه السلام) کفاية الاثر، ص 220.
[3] امام کاظم (عليه السلام) کفاية الاثر، ص 239.
[4] امام باقر (عليه السلام) بحارالأنوار، ج 52، ص 352.
[5] امام باقر (عليه السلام) اختصاص، ص 24.
[6] امير المؤمنين امام علي (عليه السلام)، بحارالأنوار، ج 10، ص104.
[7] بحارالأنوار، ج 52، ص 128 و منتخب الاثر، ص 497.