حرکت انقلابي نه گام به گام
نکته ديگري که در رابطه با ياران مهدي (عج) بايد مورد توجه قرار گيرد اين که از روايات مربوط به حضرت مهدي (عج) کاملا استفاده مي شود که نهضت و انقلاب آن حضرت به گونه رفورمي و گام به گام نيست، بلکه به طور انقلابي است، و در ميان صفات ياران مهدي (عج)
[ صفحه 216]
پس از ايمان و معرفت، بيشتر از سلحشوري و جهاد و رزمندگي و اراده قوي آنها سخن به ميان آمده است، و اين حکايت از آن مي کند که براي برقراري حکومت جهاني امام مهدي (عج) بايد جهاد کرد و هرگز از راه سازش با دشمنان اسلام برخورد ننمود اکنون به چند روايت ذيل در اين جهت توجّه فرمائيد:
1 ـ پيامبر (صلي الله عليه وآله) فرمودند:
«مردمي از مشرق زمين بپاخيزند و زمينه ساز حکومت حضرت مهدي (عج) شوند.» [1] .
تعبير «خروج» که در فارسي معادل؛ نهضت و شورش و انقلاب است دليل بر حرکت انقلابي ياران مهدي (عج) است نه حرکت گام به گام.
ضمناً از اين روايت استفاده مي شود، يارانِ زمينه ساز برقراري حکومت حضرت مهدي (عج) در مشرق زمين هستند.
2 ـ شخصي از امام باقر (عليه السلام) پرسيد:
«مردم گويند وقتي که حضرت مهدي (عج) قيام کرد کارها به طور طبيعي به پيش مي رود و به اندازه شاخ حجامتي خونريزي نمي شود؟
امام در پاسخ فرمود: به خدا سوگند چنين نيست اگر چنين چيزي ممکن بود در مورد پيامر اسلام (صلي الله عليه وآله) صورت مي گرفت،
[ صفحه 217]
در صورتي که دندان آن حضرت در جهاد با دشمن خون افتاد و پيشانيش شکست، به خدا سوگند نهضت امام قائم (عج) تمام نمي شود مگر اينکه در ميدان جنگ عرق بريزيم و خونها ريخته شود، پس دست به پيشاني مبارکش ماليد.» [2] .
3 ـ امام باقر (عليه السلام) در ضمن گفتاري فرمودند:
«وقتي قائم ما (عج) قيام کرد هر يک از شما به اندازه قوّت چهل مرد نيرو پيدا مي کند، و دلهاي شما همچون پاره هاي آهن مي شود که اگر به کوهها بزنند آنها را مي شکافند...» [3] .
4 ـ نيز فرمود:
«قيام حضرت مهدي (عج) از اين جهت شباهت به لشکر حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) دارد که با شمشير قيام مي کند و دشمنان خدا و رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و گمراه کنندگان را به قتل مي رساند و با شمشير و ترساندن، پيروز مي گردد، آنچنان پيروزي که هيچ پرچمي از او شکسته نمي شود.»
[ صفحه 218]
روشن است که کلمه شمشير، کنايه از جنگ با اسلحه است.
5 ـ رواياتي که درباره ويژگيهاي منتظرين حضرت مهدي (عج) آمده نيز مطلب فوق را تأييد مي کنند که در بسياري از اين روايات آمده:
«منتظرين همانند کساني هستند که در رکاب پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بر فرق دشمن ضربه مهلک وارد مي سازند.» [4] .
ضمناً لقب قائم «عج» (قيام کننده) براي حضرت مهدي (عج) و اوصافي که در مورد او آمده مانند اينکه: حضرت رضا (عليه السلام) فرمود:
«قائم «عج» در سن پيران ولي به صورت جوانان ظاهر مي شود، بقدري قوي و نيرومند است که اگر به بزرگترين درخت روي زمين دست دراز کند آن را از ريشه مي کند و اگر در ميان کوهها فرياد بزند سنگهاي سخت آن متلاشي مي گردند.» [5] .
6 ـ در بعضي از تعبيرات ائمه (عليهم السلام) آمده:
«وَ لَوْ مَرُّوا الْجِبالَ مِنْ حَدِيد لَيُقَطِّعُوها لايَکُفُّونَ سُيُوفَهُمْ حَتّي يَرْضَي اللّهُ عَزَّوَجَلَّ؛
اگر اين ياران به کوههائي از آهن عبور کنند آنها را قطعه قطعه کنند، اسلحه هايشان همواره در کار است تا خداوند راضي شود.» [6] .
[ صفحه 219]
اينها همه حاکي است که قيام حضرت مهدي (عج) يک حرکت عميق انقلابي در کل جهان است و بايد براي چنين حرکتي بسيج عمومي و به تعبير ديگر ارتش عمومي و مجهّز از مسلمانان در تمام نقاط دنيا تشکيل شود، ارتشي که کاملاً آمادگي رزمي داشته باشد و با روحيّه اي عالي به پيش رود و در جسم و روح بتوان او را به عنوان سرباز امام زمان (عليه السلام) خواند. براي تکميل اين بحث به روايت معروف ذيل توجّه کنيد:
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
(همراه ظهور قائم «عج») بيست و هفت نفر از پشت کوفه (نجف اشرف) ظاهر شده (و به حضرت مهدي «عج» مي پيوندند)، پانزده نفر آنها از قوم موسي (عليه السلام) هستند که به سوي حق هدايت مي کنند و حاکم به حق و عدالتند و هفت نفر آنها اصحاب کهف اند و بقيّه عبارتند از: يوشع بن نون (رحمه الله)، سلمان (رحمه الله)، ابودُجانه انصاري (رحمه الله)، مقداد (رحمه الله) و مالک اشتر (رحمه الله) اينها در خدمت امام زمان (عليه السلام) به عنوان ياران و فرماندهان آنحضرت به شمار مي آيند. [7] .
با توجه به اينکه گروه کوچکي از افراد صالح و طرفدار حضرت موسي (عليه السلام) که همه جا حامي موسي (عليه السلام) بودند و تسليم دعوت سامري
[ صفحه 220]
نشدند و همواره در اين فکر بودند که از خط موسي (عليه السلام) خارج نشوند، چنانکه در قرآن (آيه 59 سوره اعراف) اشاره اي به اين گروه صالح و در خط حق و عدالت شده است، همان پانزده نفر مذکور در روايت فوق مي باشند.
و همچنين با توجه به داستان زندگي آزاد مردان و حق طلباني همچون اصحاب کهف و مبارزه منفي آنها با طاغوت زمانشان... و همچنين با توجّه به حمايتها و فعّاليتهاي يوشع بن نون (وصي حضرت موسي (عليه السلام)) در راه توحيد چنانکه در تاريخ آمده و با توجّه به زندگي برجسته مرداني همچون ابودُجانه انصاري، سلمان (رحمه الله)، مقداد (رحمه الله) و مالک اشتر (رحمه الله) در مي يابيم که ياران راستين حضرت مهدي (عج) بايد چگونه افرادي باشند؟ و در چه خطي باشند و چگونه در راه حق از جان و مال دريغ نورزند؟
پاورقي
[1] يَخْرُجُ ناسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوطِئُونِ لِلْمَهْدِي سُلْطانَهُ (کنزالعمال، ج7، ص 186).
[2] بحار، جلد 52، صفحه 358.
[3] بحار، جلد 52، 335. ـ نظير اين روايت با کمي تفاوت از امام سجاد (عليه السلام) نقل شده که فرمود:
«اذا قام قائمنا اذهب الله عزوجل عن شيعتنا العاهة و جعل قلوبهم کزبرالحديد وجعل قوة الرجل منهم قوة اربعين رجلا و يکونون حکام الارض و سنامها...؛
وقتي که قائم ما قيام کند خداوند متعال، پيروان ما را از آفات حفظ کند و قلب آن را همچون پاره آهن محکم سازد و نيروي هرمردي از آنها را به اندازه نيروي چهل مرد کند، و آنها حاکمان و سران مردم روي زمين خواهند بود (بحار، ج52، ص 327).
[4] بحار، ج 52، ص 126.
[5] اثباة الهداة، ج 7، ص 419.
[6] بحار، ج 52، ص 327.
[7] ارشاد مفيد، ص 399 ـ اعلام الوري، ص 433.