بازگشت

هشياري و هوشمندي


يک فرد با ايمان بايد «کَيِّس» و هوشيار باشد و به جاي دو چشم، با چهار چشم اطراف خود را ببيند و کاملاً مراقب باشد، که از ناحيه دشمن غافلگير نگردد، و به طور خلاصه مؤمن در اين دنيا بايد خود را همواره در جبهه مقدم جنگ با دشمن ببيند و مواظب باشد که اگر دشمن از در رفت، از پنجره وارد نشود، اگر در جبهه نظامي شکست



[ صفحه 198]



خورد در جبهه اقتصادي پيروز نشود و...

به عنوان مثال؛ حکومت عثماني يک حکومت مقتدر اسلامي بود، هيچ قدرتي را ياراي مقابله با آن نبود ولي بر اثر عدم هشياري و به خاطر غفلت و غوطهور شدن در امور گذرا و مادّي، آنچنان غافلگير شد که با يک پيش آمد يعني جنگ جهاني دوم از هم پاشيد و به چندين قسمت تجزيه شد و در نتيجه در مارس 1925 ميلادي اسلام به معني يک قدرت آشکار سياسي و اجتماعي و کانون مشتعل از انديشه ها و احساسهاي نو و نيرومند زائيده از صحنه حوادث جهان رخت بربست واز ميدانهاي گرم کار و پيکار به گوشه سرد و آرام خزيد و رفته رفته راه سقوط و تفرّق را پيش گرفته، نه تنها در جبهه نظامي و سياسي شکست خورد بلکه اسلام جوشان و خروشان و حرکتزا و جنبش آفرين در ميانشان به اسلام فرسوده و بي روح درآمد، دشمنان از فرصت استفاده کرده و به پيش تاختند. [1] .

در اين راه بايد از عوامل بازدارنده و غافل کننده مانند سنت گرائي و گذشته نگري غلط، شخصيت گرائي، پيشداوري و گم بودن، عُجب و خودبيني، پيروي از هوس هاي نفساني، تکيه بر حدس و گمان، وابستگي ها و...، به شدت پرهيز کرد.



[ صفحه 199]



اين مطلب مهم را رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در يک عبارت کوتاهي فرموده است:

«وَ لَوْ لا کَثيرُ کَلامِکُمْ وَ تَمْرِيج فِي قُلُوبِکُمْ لَرَأَيْتُمْ ما اَري وَ سَمِعْتُمْ ما اَسْمَعُ؛

اگر زياده روي در سخن شما (شعار توخالي)، و هرزه چراني در دل شما (پر کردن ذهن از امور واهي) نبود هرچه من مي بينم شما هم مي ديديد و هرچه من مي شنوم شما هم مي شنيديد.» [2] .


پاورقي

[1] شرح در داستان باستان، ص 39 الي 105.

[2] الميزان، جلد 5، صفحه 292.