بازگشت

جاذبه قرآن و حقانيت اسلام






[ صفحه 168]



همان گونه که در مَثَلها آمده «سرانجام، حقيقت جاي خود را باز مي کند» تکيه بر حقائق نوراني واستوار و منطقي قرآن و اسلام، اين مکتب زنده و غني و حياتبخش و سازنده يکي از عوامل مهم پيروزي است.

در صدر اسلام، درستي و واقعيتِ هماهنگي دستورات اسلام با عقل و وجدان و انسانيت و پيکار اسلام با هرگونه آلودگي و فقر و بدبختي و بي عدالتي خودبخود يک جاذبه قوي داشت که انسانها را به سوي خود مي کشانيد، و پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) از اين راه پيروزي هاي چشمگيري به دست آورد، تا آنجا که گاهي مي شد سرسخت ترين دشمنان اسلام مانند وليد بن مُغيره وقتي چند آيه از آيات قرآن را که حکايت از قوانين اسلام مي کند شنيد ديوانهوار به مجلسي که از طرف دودمانش تشکيل شده بود آمد و گفت:

به خدا سوگند از محمّد (صلي الله عليه و آله و سلم) سخني شنيدم که نه شباهت به گفتار انسانها دارد، نه جن ها؛

«وَ اِنَّ لَهُ حَلاوَةٌ وَ اِنَّ عَلَيْهِ لِطَلاوَةٌ وَ اِنَّ اَعْلاهُ لَمُثْمَرٌ وَ اِنَّ اَسْفَلَهُ لَمُغْدَقٌ وَ اِنَّهُ يَعْلُوا وَلا يُعْلي عَلَيْهِ؛

گفتار او شيريني خاصي دارد و زيبائي مخصوصي، بالاي آن



[ صفحه 169]



(همه شاخه هاي درختان برومندش) پر ثمر و پايين آن (مانند ريشه هاي درخت کهن) پرمايه است، گفتاري است که بر هرچيز پيروز مي شود و چيزي بر آن پيروز نخواهد شد.» [1] .

امروز نيز تکيه برچنين مکتب پر مايه و استوار و مقايسه علمي و منطقي آن بر ساير مکتبها، از نظر معنوي بزرگترين عامل حرکت و زمينه سازي براي يک حکومت عدل جهاني است، و به تنهائي کافي است که نيازهاي مادي و معنوي انسانها را بر آورد و آنها را در همه ابعاد مثبت انساني به پيش ببرد.

براستي اگر در انقلاب فرهنگي در دانشگاهها، قرآن به صحنه آيد و حقائق نوراني آن به مردم برسد و پياده گردد، ريشه دارترين زمينه براي آينده سازي و حکومت جهاني مهدي (عج) پديدار خواهد شد.


پاورقي

[1] نورالثقلين، ج 3، ص 78.