بازگشت

خروج سيد حسني و يماني






[ صفحه 100]



از جمله علائمي که در آستانه ظهور امام قائم (عج) رخ مي دهد خروج سيّد حسني با يارانش براي ياري آنحضرت است، اينک توضيح آن:

سيّد حسني جوان خوش صورتي است که از طرف ديلم [1] و قزوين خروج مي نمايد و با صداي بلند فرياد کند که به فرياد رسيد آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را که از شما ياري مي طلبند و اين سيّد حسني ظاهراً از اولاد حضرت امام حسن مجتبي (عليه السلام) باشد و دعوي بر باطل ننمايد و دعوت بر نفس خود نکند بلکه از شيعيان خُلَّص ائمّه اثني عشر (عليهم السلام) و تابع دين حق باشد و دعوي نيابت و مهدويّت نخواهد نمود و لکن مطاع و بزرگ و رئيس خواهد بود و درگفتار و کردار موافق است با شريعت مطهّره حضرت خاتم النّبيين (صلي الله عليه و آله و سلم) و در زمان خروج او کفر و ظلم، عالم را فرا گرفته باشد و مردم از دست ظالمان و فاسقان در اذيّت باشند و جمعي از مؤمنين نيز مستعد باشند از براي ظلم ظالمين، و در آن حال سيِّد حسني استغاثه نمايد از براي نصرت دين آل محمّد (صلي الله عليه و آله و سلم) پس مردم او را اطاعت نمايند خصوصاً گنجهاي طالقان که از طلا و نقره نباشند بلکه مردان شجاع و قوي دل و مسلّح و مکمّل



[ صفحه 101]



که بر اسبهاي اشهب سوار باشند، در اطراف او جمع گردند و جمعيت او زياد شود و مانند سلطان عادل در ميان ايشان حکم و سلوک نمايد و کم کم بر اهل ظلم و طغيان غلبه نمايد و از مکان و جاي خود تا کوفه زمين را از لوث وجود ظالمين و کافران پاک کند و چون با اصحاب خود وارد کوفه شود، به او خبر دهند که حضرت حجة اللّه مهدي آل محمّد (صلي الله عليه و آله و سلم) ظهور نموده و از مدينه به کوفه تشريف آورده است پس سيّد حسني با اصحاب خود خدمت آنحضرت مشرّف مي شوند و از آنحضرت مطالبه دلائل امامت و مواريث انبياء (عليهم السلام) را مي نمايند، حضرت امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: بخدا سوگند که آن جوان آنحضرت را مي شناسد و مي داند که او بر حق است و لکن مقصودش اين است که حقيقت او را بر مردم و اصحاب ظاهر نمايد، پس آنحضرت دلائل امامت و مواريث انبياء (عليهم السلام) از براي او ظاهر نمايد، در آن وقت سيّد حسني و اصحابش با آنحضرت بيعت خواهند نمود مگر قليلي از اصحاب او که 400000 از زيديّه باشند که مصحف ها و قرآن درگردن ايشان حمايل است و آنچه مشاهده نمودند از دلائل و معجزات آن را حمل بر سحر نمايند و گويند اين سخنان بزرگي است و اينها همه سحر است که به ما نموده اند، پس امام قائم (عج) آنچه آنان را نصيحت و موعظه نمايد و آنچه از معجزات بياورد

در آنها تأثير نخواهد کرد، تا سه روز ايشان را مهلت مي دهد و چون



[ صفحه 102]



موعظه آنحضرت را که حق است قبول ننمايند امر مي فرمايد که گردنهاي ايشان را بزنند و حال ايشان شبيه است به حال خوارج نهروان که در لشکر امام علي (عليه السلام) در جنگ صفّين بودند. [2] .

يماني نيز از رهبران بر حق است که به حمايت از مهدي (عج) خروج مي کند، امام صادق (عليه السلام) در ضمن روايتي فرمود: سفياني و خراساني و يماني در يک سال و در يکشهر و در يکروز خروج مي کنند و هيچ پرچمي مانند يماني، به هدايت نزديکتر نيست، زيرا يماني مردم را به حق دعوت مي کند. [3] .


پاورقي

[1] يکي از بلاد گيلان.

[2] منتهي الآمال، ص 337 ـ در اين کتاب به بعضي از علائم ديگر نيز اشاره شده است به ص 335 به بعد مراجعه شود، در کتاب بحار، ج 52، نيز بطور کوتاه از سيّد حسني از قول امام باقر (عليه السلام) آمده است، و نيز در ج 53، ص 115 جريان سيّد حسني آمده است، و در آنجا ذکر شده وقتي سيّد حسني از امام مطالبه دلائل مي کند و يقين به صدق امام پيدا مي کند مي گويد:

اللّه اکبر دستت را بده تا با تو بيعت کنم، با آنحضرت بيعت مي کند و به پيروي از او، سپاه او (جز زيديّه) نيز بيعت مي کنند.

از امام صادق (عليه السلام) نقل شده: «سيّد حسني و يارانش، دلاورانه از امام قائم (عج) دفاع مي کنند، ولي سرانجام در راه امام شهيد مي شود، اهل مکه او را مي کشند و سرش را به شام مي فرستند.» (بحار، ج 52، ص 301).

[3] تفصيل آن در کتاب اعلام الوري، ص 429.