بازگشت

داستاني از محقق حلي


معروف است که مرحوم محقق حلي - از اکابر فقهاي شيعه - چند شب پشت سرهم در خواب مي ديد که به او گفته مي شود: فردا ديوانه اي وارد مسجد مي شود، او را از مسجد اخراج نکن.

مرحوم محقق بر خلاف آنچه در خواب مي ديد، وقتي آن ديوانه وارد مسجد مي شد، طبق دستورات ديني عمل مي کرد و او را از مسجد اخراج مي نمود و به خواب خود اعتنا نمي کرد و مي گفت: اگر پنجاه مرتبه هم اين خواب تکرار شود، چون خواب حجّت شرعي نيست به آن اعتنا نمي کنم و طبق حجّت شرعي که در دست هست (روايات معتبره) ديوانه را از مسجد بيرون خواهم کرد. از آن زمان به او لقب محقق داده شد.

اين داستان صحّت داشته باشد يا نداشته باشد، در هر حال مضمون آن از محکمات است؛ زيرا راه اساسي و وظيفه شرعي ما اين است که نبايد به واسطه خواب و خيال و گفتار اين و آن و يا ساخته هاي درويشان و قلندران، از محکمات ديني و حجّت هاي شرعي دست بر داريم، گرچه اين امور توأم با بعضي قضاياي شگفت و جريانات فوق العاده باشد؛ زيرا ممکن است شياطين و ارواح خبيثه براي اضلال وفريب دادن افراد اقداماتي داشته باشند.

همان گونه که گفته شد: اين جهان پر از اسرار و اطوار مرموز است و حق و باطل در پيدا و ناپيداي آن جريان دارد. شياطين حسابي دارند و فرشتگان حساب ديگر، ارواح خبيثه دخالتي و ارواح طيّبة برکاتي [1] دارند، جنّ وپري اقتداراتي، و اوتاد وابدال تصرفاتي دارند.

نمي شود هر کشف و خوابي را حق دانست و به حساب ارواح طيّبه گذاشت. آنچه مسلّم است اين است که هر نيروي پيدا و ناپيدا که دستورشان خلاف دستورات شرع و يا مشتمل بر تناقض باشد، داخل در سلسله باطل و جريان شيطاني و تخيّلات نفساني است.

کوتاه سخن اينکه: خواب ها ومکاشفات يکسان و يکنواخت نيست، بسياري از آنها باطل و شيطاني است و بعضي از آنها حقّ و رحماني است و در هر صورت، تشخيص حق از باطل آنها مشکل است. بر اين اساس، حجيّت آن در شرع مقدس حتّي براي خود شخص ثابت نيست تا چه رسد به ديگران؛ و اين هم از معجزات اين دين مبين است که ديانت و امانت الهي را به خواب و خيال محوّل نکرده است و گرنه هر روزه به بهانه خواب و خيال و مکاشفات دروغين، مواجه با گرايش هاي انحرافي و روش هاي ابليسي مي شديم.


پاورقي

[1] سيّدبن طاووس در کتاب الامان من أخطار الاسفار مي نويسد: امام سجّادعليه السلام با جمعي از ياران خود همسفر بود، در سرزمين عسفان ياران امام در محل خاصي خيمه هاي خود را پرپا نمودند، وقتي امام از کار آنان آگاه شد فرمود: اين مکان جايگاه گروهي از جنّ مي باشد، ممکن است به شما آسيب رسانند، به مکان ديگر منتقل شويد.

فرياد هاتفي بلند شد که شخص او ديده نمي شد: اي پسر پيامبر! ما مزاحمت ياران تو را تحمل مي کنيم، امشب افتخار ميزباني شما را به عهده گرفته ايم. به دنبال آن طبق هاي مملوّ از ميوه و غذا به زمين نهاده شد، در حالي که کسي ديده نمي شد. امام و يارانش از آنها تناول نمودند. کتاب الأمان، ص -124.

اين يک نمونه از رابطه با موجودات نامرئي است که از آنان به جنّ تعبير شده است. شايد بسياري از تسخير ارواح و مکاشفات مرتاض ها از اين قبيل باشد، در نتيجه حق و باطل با هم آميخته مي گردد و قهرا از اعتبار ساقط مي شود.