بازگشت

چکيده بحث راجع به سير تاريخي و قداست مسجد جمکران


از آنچه مرقوم شد اين نتايج به دست مي آيد:

1 - نام مسجد جمکران در زمان سابق مسجد قدمگاه صاحب الزمان عليه السلام بوده، چنان که مرحوم ارباب به آن تصريح نموده است.

2 - اين مسجد علاوه بر قداست ذاتي (مسجد بودن) داراي معنويت فوق العاده، و محل استجابت دعا و بروز کرامات، و تشرّف بعضي از اولياءاللَّه به محضر مقدّس مولاي عالم حضرت مهدي - ارواحنا فداه - و رفع اضطرار و پريشاني بعضي از مضطرين است، ولي هيچ تضميني بر اين امور در روايات و دستورات ديني وجود ندارد. بنابراين نبايد مردم را به طور جزم به اين امور اميدوار کرد.

3 - حديث تأسيس مسجد جمکران به شرحي که مرحوم حاجي نوري و ديگران مرقوم داشته اند، منقول از کتاب مونس الحزين ابو علي شهيد سعيد محمّدبن حسن فتّال نيشابوري است. بنابراين، بعضي از شبهات خود به خود بر طرف مي شود.

4 - حديث مذکور از نظر محتوا موافق عقل و نقل است و با قواعد ثابت نيز سازگاري دارد و نماز تحيّت و نماز امام زمان عليه السلام نيز از مصاديق بارز قاعده تسامح در ادلّه سنن مي باشند.

5 - اين حديث از جهات تاريخي خبري است واحد، و حجّيت آن مبتني بر مباني اصولي است. هرگاه کسي خبر واحد را در اُمور تاريخي نيز حجّت بداند و طريق حديث را هم معتبر بشناسد، مي تواند آن را به معصوم نسبت دهد.

6 - اين مسجد از قديم مورد توجه علماي بزرگ و مراجع عاليمقام بوده و هست.

7 - بايد توجه داشت که اين مکان مسجد است نه زيارتگاه، و براي شب هاي چهارشنبه از نظر ادله امتيازي وجود ندارد.

8 - نسبت دادن اين حديث به ترجمه تاريخ قم از کتاب مونس الحزين بنا به ظنّ قوي ناشي از اشتباه بعضي از نويسندگان نسخه خطي است. آنها مطلبي را که در حاشيه بوده به خيال اينکه از مؤلف متن است در متن کتاب مرقوم داشته اند و اين امر به تدريج به ساير نسخه ها نيز سرايت نموده است.

9 - گرچه از تاريخ قم فقط ترجمه پنج باب آن مانده است، ولي هشت باب از ترجمه آن، نزد صاحب انوار المشعشعين و بعضي ديگر وجود داشته است. [1] .

10 - گرچه از کتاب نجم الثاقب حاجي نوري استفاده مي شود که ايشان حديث را بدون واسطه از تاريخ قم نقل کرده است، ولي در کتاب جنّة المأوي [2] و کلمه طيبه [3] مرقوم داشته است که آن را از مجموعه اي که به قلم مرحوم سيد نعمت اللَّه جزايري نگارش يافته، روايت کرده است.

11 - نقل مرحوم محمد تقي بيک ارباب، قبل از تأليف کتاب هاي حاجي نوري است؛ بنابراين، مأخذِ نقل ايشان، کتابهاي قبل از حاجي نوري است، و اين امر بر اعتبار حديث و تعدد منابع آن مي افزايد.


پاورقي

[1] ناگفته نماند که ظاهر کلام مرحوم علامه مجلسي در جلد اول بحار الانوار، ص 42و نيز ظاهر کلام صاحب رياض العلماء در ج 1ص 318اين است که ترجمه تمام کتاب نزد آنان بوده است.

[2] (جنة المأوي، حکايت هشتم) اين کتاب ضميمه جلد 53 بحار چاپ گرديده است.

[3] کلمه طيّبه حاجي نوري ص 461 انتشارات کتابفروشي اسلاميه.