تحليل حقوقي در کلام استاد
نگارنده مرقوم مي دارد: دليل هشتم ايشان مبتني بر امري است که حقوقدانان و جرم شناسان در کشف جرايم به آن تکيه مي کنند. و آن اين است که ارتکاب خلاف (جعل، خيانت، قتل و غيره) علاوه بر عنصر مادي (نفس واقعه) و عنصر قانوني، نياز به عنصر معنوي (سوء نيّت) هم دارد. اگر در بررسي ها مشخص شد که انگيزه اي وجود ندارد، احتمال تعمّد در ارتکاب خلاف، مردود مي گردد.
مثلا قتلي توسط شخصي واقع شده، قاتل مي گويد: قتل در اثر خطا و اشتباه به وقوع پيوسته است، امّا اولياء دم ادعاي عمد دارند. در اينجا دادرسان تحقيق و کارشناسان جرايم، سوابق قاتل و مقتول را از ابتداي آشنايي قاتل و مقتول به طور دقيق بررسي مي کنند؛ هرگاه ثابت شد که غير از دوستي رابطه ديگري در کار نبوده و هيچ کس از نفوذ حقد و حسد و مشاجره و تنازع و مخاصمه مادي و معنوي آنان خبر ندهد، عنصر معنوي جرم که سوء نيت مي باشد منفي اعلام مي گردد. در نتيجه، حادثه قتل از چهره عمدي بودن خارج مي گردد.
درباره حديث جمکران، انگيزه جعل، جز گرفتن حدود صد متر زمين از حسن بن مسلم جمکراني، توسّط شخص صالحي به نام حسن بن مثله، چيز ديگري به نظر نمي رسد. احتمال اين انگيزه به قدري موهوم است که قابل اعتنا نيست، زيرا در متجاوز از هزار سال قبل و در محدوده يک روستا، صد متر زمين ارزشي نداشته است تا کارواني متشکّل از حسن بن مثله در جمکران، و عالمي به نام سيد ابوالحسن الرضا در قم، و صاحب کتاب مونس الحزين، و جمعي از بيماران و حاجتمندان قم و فرزندان سيد ابوالحسن، دست به دست هم بدهند و با جار و جنجال براي گرفتن صدمتر زمين به نفع يک مسجد غوغا به پا کنند.
بنابراين؛ أصالة الصحة در نقل جاري مي شود، و به احتمال واهيِ جعل و تزوير اعتنا نمي گردد.