بازگشت

پيشينه ي خاتميت


بعثت پيامبران از سوي خداوند بزرگ، نيازهاي بشر را در طول تاريخ تأمين کرده است. گرچه نياز به دين و شريعت آسماني، باز از نيازهاي انسان به شمار مي رود و چيزي جاي «دين» را نمي گيرد، امّا تجديد نبوّت ها ضرورت ندارد. اگر راز تجديد نبوّت ها را در مسائلي مانند تحريف تعاليم پيامبران و شريعت سابق از سوي مخالفان و حاکمان زر و زور و تزوير، تحوّلات جوامع بشري از ابتداي تاريخ و نيازمندي به قوانين جديد، وجود کليّات در بعضي از شرايع گذشته و نياز به تطبيق آن در جزئيات، محدوديت عمر پيامبران و عدم فرصت کافي براي تبيين شريعت، محدوديّت امکان ارتباط با همه ي مردم،... بدانيم، اين عوامل، در مورد دين اسلام به کار نمي آيند؛ زيرا، اوّلاً، با دلايل برون و درون ديني، اثبات مي شود که تحريف بر «قرآن» کريم راه ندارد، و ثانياً، اتمام و تطبيق قوانين با امامت و سنّت صورت مي پذيرد، و ثالثاً، مباني کلّي فقه اسلام و قواعد عامه در فقه اسلامي، قابل دست رسي است، و رابعاً، تبيين کلّيّات احکام اسلامي از طريق عهده داري آن از سوي خود پيامبر و سپس پيشوايان معصوم (عليهم السّلام) انجام پذيرفت، و خامساً، با نشر سريع اسلام در جهان، ضعف هاي مربوط به محدوديّت امکان ارتباط با همه ي مردم و... حل خواهد شد.

با توجّه به نکات ياد شده و حکمت، و مصلحت و علل ديگر، خاتميّت پيامبر اسلام (صلّي اللّهُ عليه و آله و سلّم) از سوي خداوند متعال در قرآن کريم مطرح، و سپس از سوي پيامبر (صلّي اللّهُ عليه و آله و سلّم) و پيشوايان معصوم (عليهم السّلام) به صورت هاي گوناگون تبيين شد. از اين رو، مسئله ي خاتميّت، سابقه اي ديرين در عقايد و کلام اسلامي دارد، ولي از آن جهت که در گذشته، در اين باره، هيچ گونه اختلاف نظري، در اصل مسئله و تفسير و تبيين آن وجود نداشت، در کتب کلامي قديم، مورد بحث و گفت وگو قرار نگرفت، امّا در دوران اخير، ظهور برخي از مسالک و مذاهب ساختگي در جهان اسلام، مانند «بابيّت»، «بهاييّت»، «قاديانيّت»، و... با ادّعاي شريعت جديد و تعاليم آسماني نو، از يک سو، و ارايه ي تفسيرهاي جديد از «خاتميّت»، از سوي برخي نظريه پردازان، از سوي ديگر، سبب شد که متکلّمان اسلامي و مدافعان اعتقادات ديني، آن را به عنوان يکي از بحث هاي مهمّ کلامي مورد بحث و بررسي قرار دهند و با تحقيق و تحليل بيش تر، رساله ها و مقالات و کتاب هاي جداگانه بنويسند.

آن چه در پي مي آيد، نگاهي به مسئله ي «خاتميّت از ديدگاه درون ديني» است. مخاطبان اين بحث، در وهله ي نخست، مسلمانان پاک و وفادار به پيامبر اسلام اند تا از اين رهگذر براي اثبات حقيقت خاتميّت، دلايل متقن ديني را ارايه دهند و در وهله ي دوم، ناآگاهاني اند که مسلمان بودند و به لباس جديدي که دين، آن را قبول ندارد، در آمده اند. اميد آن است که اين مقاله ي کوتاه، براي همه، مفيد افتد و پيروان مذاهب ساختگي، به حقيقت دين اسلام برگردند.

پيش از ذکر حقيقت خاتميّت و دلايل آن، ادّعاهاي دروغين ميرزا علي محمّد شيرازي (مدّعي بابيّت و نبوّت) را ملاحظه مي کنيم و سپس به تحليل و بررسي آن مي پردازيم.