بازگشت

زندگي و غيبت امام زمان


از ديگر آراي ويژه ي احسايي، آن است که وي درباره ي زندگي امام زمان عليه السلام معتقد است که آن حضرت، در عالم هورقليا، به سر مي برند و هر گاه بخواهند به اقاليم سبعه تشريف بياورند، صورتي از صورت هاي اهل اين اقليم را مي پوشند جسم و زمان و مکان ايشان، لطيف تر از عالم اجسام، و از عالم مثال است. و به جهت آن که نفس ايشان، حقيقت هر چيز را مي بيند و از تخيّلات و تصوّرات به دور است، پس بهشت را بنفسه، نه با صورت آن بهشت، مي بيند. [1] .

علاوه بر آن، يکي از آثار مکتوب شيخ احمد احسايي، رساله اي است به نام حياة النفس در باب اصول عقايد که به دست شاگردش، سيّد کاظم رشتي، به زبان فارسي ترجمه شد، در اين کتاب، از وجود مبارک امام زمان عليه السلام و تولّد و نسب او و لزوم شناخت امام عليه السلام و عقيده به ظهور وي و... همانند آراي علماي معروف شيعه، سخن به ميان آمده است، ولي اختلافاتي با اعتقادات شيعه وجود دارد. مثلاً، شيعه مي گويد، امام دوازدهم، زنده است و با قالب جسماني خود، مرور ايّام مي کند تا روزي که اراده کند و ظاهر شود، امّا شيخي ها، با اين عقيده مخالف هستند و مي گويند، امام دوازدهم عليه السلام با قالب روحاني زنده است. آزادي او هم به دست خودش نيست، بلکه مانند ساير بندگان خدا، تقدير و سرنوشت اش به دست ذات باري تعالي است.

در تعقيب اين نظريه، شيخيّه مي گويند، روح امام دوازدهم، قابل انتقال است و اکنون از بدن يک نفر به بدن ديگري منتقل مي شود. به اين طريق که وقتي قالب جسماني از بين رفت، روح آن امام، به جاي اين که محو شود، مکان ديگري، يعني کالبد ديگري را براي خود انتخاب مي کند و به اين طريق زندگي اش را مي گذراند و زنده است. [2] .


پاورقي

[1] ر.ک: جوامع الکلم، شيخ احمد احسايي، رساله ي دوم؛ شيخيگري، بابيگري، ص 74 (به نقل از: سيد محمد هاشمي کرماني، مؤلف کتاب تاريخ و مذاهب کرمان).

[2] ر.ک: شيخي گري، بابي گري، ص 41 (به نقل از «کنت دوگوبينو» وزير مختار اسبق دولت فرانسه در دربار ايران، در کتاب سه سال در ايران).