معراج پيامبر
همان گونه که ملاحظه شد، قول به جسد هورقليايي در تفکّر احسايي، تبيين کننده ي معاد جسماني به شمار رفت و بر همين اساس، در نظام اعتقادي شيخيّه، مبناي تبيين مسئله ي معراج پيامبرصلي الله عليه وآله نيز قرار گرفته است. احسايي، معتقد بود که معراج جسماني، طبق برداشت از ظاهر آيات و روايات و فهم متعارف مسلمانان، مستلزم خرق و التيام است و خرق و التيام نيز محال است. در نتيجه، پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله در هر فلکي، جسمي متناسب با آن را داشتند. [1] .
البته، شايد سخن شيخ احمد احسايي در شرح جمله «مستجير بکم» از زيارت جامعه، دلالت بر تجديد نظر و برگشت وي از نظريّه سابق در باب معراج جسماني پيامبرصلي الله عليه وآله باشد، چنان که آورده است:
... ولهذا صعد النبيّ صلي الله عليه وآله ليلة المعراج بجسمه الشريف مع ما فيه من البشريّة الکثيفة و بثيابة التي عليه و لم يمنعه ذالک عن اختراق السماوات والحجب و حجب الأنوار، لقلّة ما فيه من الکثافة. ألاتراه يقف في الشمس ولايکون له ظلّ مع أنَّ ثيابه عليه کاضمحلالها في عظيم نوريته و کذالک حکم أهل بيته عليهم السلام.
در هر حال، اين سخنان، مخالف قول مشهور و برداشت عمومي و عرفي از مسئله ي معراج پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله و کيفيّت زندگي ظاهري آن حضرت است.
پاورقي
[1] شيخي گري، بابي گري، مرتضي مدرس چهار دهي، کتابفروشي فروغي، تهران، 1345 ش.