بازگشت

مفوضه از ديدگاه پيشوايان معصوم


در پايان اين گفتار، جهت تبيين علت صدور حکم تکفير شيخ احمد احسايي و پيروان وي، از سوي عالمان بزرگ آن عصر و نيز نتيجه گيري از مطالب گذشته بايسته است که موضع پيشوايان معصوم (ع) را مطرح کنيم تا اتمام حجت و تذکاري براي گروندگان به تفويض باشد و نيز با حفظ مقام و شأن پيشوايان دين، آنان را از هر گونه مقام الوهيتي منزه داريم:

1. امام صادق (ع) در ردّ کساني که مي گفتند: «ائمه رزق و روزي بندگان را اندازه گيري مي کنند» فرمود:

«به خداوند سوگند! ارزاق ما را جز خداوند، تقدير و اندازه گيري نمي کند. من خود، به غدايي که براي خانواده ام احتياج داشتم، سينه ام تنگ و فکرم مشغول شد، تا اين که رزق آنان را، تأمين کردم و نفسي به راحتي کشيدم». [1] .

2.امام رضا (ع) وقتي که شنيد برخي، صفات خداوند رب العالمين را به حضرت علي (ع) نسبت مي دهند، بدنش لرزيد و عرق از سر و رويش جريان پيدا کرد و فرمود:

«منزّه است خداوند! منزّه است خداوند از آن چه ظالمان و کافران درباره او مي گويند! آيا علي (ع) خورنده اي در ميان خورندگان، نوشنده اي در ميان نوشندگان، ازدواج کننده اي در ميان ازدواج کنندگان و گوينده اي در ميان گويندگان نبود!؟

آيا او نبود که در مقابل پروردگار خود، در حالي که خاضع و ذليل بود، به نماز مي ايستاد و به سوي او، راز و نياز مي کرد؟ آيا کسي که اين صفاترا دارد، خدا است؟ اگر چنين است پس بايد همه شما خدا باشيد؛ چون در اين صفات، با علي (ع) مشترک مي باشيد؛ صفاتي که همه آن ها، دلالت بر حدوث موصوف آن ها دارد».

آن گاه در جواب پرسش راوي - که معجزات آن حضرت (ع) رادليل غاليان براي الوهيت او ذکر کرده بود - فرمود:

«اما معجزاتي که از او به ظهور رسيده، فعل خودش نبوده؛ بلکه فعل قادري بود که شباهت به مخلوق ها نداشت...». [2] .

3. از امام رضا (ع) درباره غاليان و مفوّضه سؤال شد؛ آن حضرت در جواب فرمود: «غلات، کافراند و مفوّضه، مشرک».

سپس هرگونه ارتباطي با آن ها - حتي کمک کردن به وسيله يک کلمه - را موجب خروج از ولايت خدا و رسول و اهل بيت (ع) دانستند. [3] .

4. امام رضا (ع)، در حديثي فرمود:

«کسي که گمان کند، خداوند عزّوجلّ کار آفرينش و روزي را، به حجت هاي خود (پيامبر (ص) و ائمه (ع)) واگذار کرده است، قائل به تفويض شده و مشرک گرديده است». [4] .

5. و نيز از آن حضرت درباره تفويض سؤال شد، امام در پاسخ فرمود:

«خداوند متعال، امر دينش را به پيامر (ص) واگذار کرد و فرمود: «ما آتاکم الرّسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» [5] ؛ «هر آن چه را رسول به شما فرمان مي دهد، برگيريد و از آن چه شما را باز دارد، بازايستيد»؛ اما امر خلق و رزق را به او واگذار نکرد».

سپس با تصريح به آفريدگاري خداوند، آيه 40 سوره «روم» را يادآور شد، و بدين وسيله به شرک مفوّضه اشاره فرمود. [6] .

مقام والاي پيامبر و پيشوايان معصوم (ع)، در عبوديت ذات حق تجلي پيدا کرده است. اشرف مخلوقات و افضل پيامبران، با وصف «عبده و رسوله» ستوده شده است. ما نيز بايد آنان را به گونه اي بستاييم که خودشان راضي باشند و از هرگونه غلوّ و زياده روي پرهيز کنيم. گروه هاي زيادي در تاريخ اسلام، به «غلو» کشيده شده و از اين طريق، به بيراهه رفته اند. شيخيه و شيخيگري، از اين گونه بيراهه ها است که جمعي، در گرداب آن فرو رفته اند و به جاي «توحيد»، به «شرک» و «کفر» گراييده اند. افکار شرک آلود آنان، زمينه ساز پيدايش مدّعيان دروغين نيابت خاصه حضرت ولي عصر (عج) گشته است. (چنان که سيدکاظم رشتي مدعي آن بود). و برخي نيز در ادامه راه، ادعاي «بابيت» و سپس «مهدويت» و «رسالت» را سردادند (مانند سيد علي محمد باب).

بر همه ماست که با مراقبت، دورانديشي و مطالعه مباحث غلو و غاليان [7] مواظب باشيم به نام دفاع از اولياي الهي و خودسازي و تصفيه باطن، به چنين دام هايي گرفتار نياييم.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 25، ص 301.

[2] همان، صص 276 - 277.

[3] همان، ص 328.

[4] همان، ص 329.

[5] حشر (59)، آيه 7.

[6] همان، ص 328.

[7] خوانندگان گرامي را به مطالعه کتاب تحقيقي «غاليان يا کاوشي در جريان ها و برآيندها» نوشته نعمت الله صفري فروشاني، توصيه مي کنيم. چنان که ما در برخي مباحث از فصل دوم و سوم آن بهره گرفتيم.